دیکتاتوری اقلیت
خبري

دشمنان در جنگ تحریم‌ها هم مغلوب ملت ایران می‌شوند/تعریف نقش قوا در قانون اساسی روشن است


 

 
 

رهبر معظم انقلاب در اجتماع مردم بجنورد با بیان اینکه همه مسئولان باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و با یکدیگر همدل، همراه و همزبان باشند، گفتند: مسیر ملت ایران، مسیر مهمی است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند.

خبرگزاری فارس: دشمنان در جنگ تحریم‌ها هم مغلوب ملت ایران می‌شوند/تعریف نقش قوا در قانون اساسی روشن است
گزارش تصويري مرتبط

-------------------------------

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، امروز بجنورد، مرکز استان خراسان شمالی، قلب تپنده ایران اسلامی بود و مردم دیار اترک، روزی پرشکوه و فراموش نشدنی را تجربه کردند. امروز سرانجام انتظار چند هفته‌ای مردم خراسان شمالی به پایان رسید و رهبر انقلاب اسلامی سفر خود به این استان را آغاز کردند. حضرت آیت‌الله خامنه ای ساعت 9 و سی دقیقه صبح امروز وارد فرودگاه بجنورد مرکز استان خراسان شمالی شدند .

انبوه مردم که از ساعت‌ها منتظر ورود رهبر انقلاب بودند با خروج خودروی حامل حضرت آیت الله خامنه ای از فرودگاه بجنورد، دیگر سر از پا نشناختند و یکپارچه غرق در شور  شعف و شادی شدند و از همان ابتدا خودروی حامل ایشان در میان انبوه جمعیت قرار گرفت.

استقبالی که مردم باب الرضا(ع) به ویژه جوانان و نسل سومی ها از رهبر انقلاب اسلامی کردند، صحنه های کم نظیر و نابی را از عشق و دلدادگی مردم و نسل جوان به نظام اسلامی و ولایت را رقم زد، صحنه هایی که دوربین‌های تصویر برداری، هیچگاه نمی توانند عمق و عظمت آن را به تصویر بکشند.

آنچه امروز در خیابان های بجنورد به چشم می خورد، حضور گسترده و پرشور و نشاط همه قشرها و قومیت های مختلف مرزنشینان غیور خراسان شمالی بود. ترک و کرد و ترکمن، فارس و تات و شیعه و سنی، همه آمده بودند.

جمعیت انبوه استقبال کننده از حضرت آیت الله خامنه ای، در طول مسیر فرودگاه بجنورد تا ورزشگاه تختی به حدی بود که خودروی حامل رهبر انقلاب اسلامی بارها از حرکت ایستاد به گونه ای که در برخی مسیرها، تا دقایقی، به هیچ وجه امکان حرکت وجود نداشت.

حضرت آیت الله خامنه ای پس از استقبال پرشکوه مردم که حدود دو ساعت به طول انجامید، وارد ورزشگاه تختی بجنورد شدند و مورد استقبال جمع دیگری از مردم قرار گرفتند که از ساعت ها قبل، در این ورزشگاه منتظر ورود رهبر انقلاب اسلامی بودند.

حضرت آیت الله خامنه ای در جمع پُرشور دهها هزار نفر از مردم بجنورد در ورزشگاه تختی، با ارائه تحلیل جامعی از حرکت صعودی ملت ایران به سمت قله پیشرفت همه جانبه مادی و معنوی، مواردی همچون وظیفه شناسی، هوشیاری، آماده بکار بودن، نشاط و امید، کار و تلاش پیگیر، وحدت و همدلی، و  موقع شناسی به لحظه ملت و مسئولان را ساز و برگ ادامه حرکت پرشتاب دانستند و تأکید کردند: به فضل و توفیق الهی ملت ایران با تجربه و توانایی هایی روزافزون خود، از مشکلات عبور خواهد کرد و بار دیگر جبهه استکبار را در حسرت شکست دادن این ملت خواهد گذاشت.

رهبر انقلاب اسلامی هدف اصلی و کلیدی ملت ایران را، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون، پیشرفت همه جانبه مادی و معنوی دانستند و افزودند: این پیشرفت الهام گرفته از منطق اسلام و متفاوت از پیشرفت تمدن مادی غرب است.

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه پیشرفت مورد نظر غرب، تک بعدی و تنها در جهت مسائل مادی است، خاطر نشان کردند: پیشرفت در منطق اسلامی ، دارای ابعاد مختلف مادی و معنوی است و شامل پیشرفت در علم، اخلاق، عدالت، رفاه عمومی، اقتصاد، عزّت و اعتبار بین المللی، استقلال سیاسی و تقرّب به خدا می شود.

ایشان یکی دیگر از ویژگی های پیشرفت اسلامی را، همه جانبه بودن آن ارزیابی و تأکید کردند: در منطق اسلام باید در دنیا، به گونه ای برنامه ریزی کرد که افق آن، نسلها و دهها سال آینده را در بر بگیرد و در عین حال  برای آخرت نیز باید به گونه ای آماده بود که گویا فرصت بسیار اندکی تا سفر آخرت باقی مانده است.

رهبر انقلاب اسلامی لازمه رسیدن به پیشرفت اسلامی را شناخت نقاط قوت و ضعف، داشتن برنامه ریزی متناسب با شرایط، رصد مرحله به مرحله حرکت به سمت هدف مورد نظر، و آگاه سازی مردم از نقشه راه و مشکلات و خطرهای پیش رو دانستند و افزودند: این وظایف بعهده نخبگان جامعه اعم از نخبگان سیاسی، علمی و دینی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بعد از تبیین مفهوم پیشرفت اسلامی و لوازم مورد نیاز رسیدن به آن، به بررسی حرکت نظام اسلامی در مسیر رسیدن به پیشرفت همه جانبه اسلامی پرداختند.

ایشان در یک جمع بندی و قضاوت کلی از این حرکت، خاطرنشان کردند: نظام اسلامی در طول 33 سال گذشته، به طور مستمر حرکت پیش رونده و صعودی داشته  که البته این حرکت با فراز و فرودهایی نیز همراه بوده است.

رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان ساز و برگ مورد نیاز برای ادامه حرکت پرشتاب تر به سمت قله پیشرفت پرداختند و تأکید کردند: عزم راسخ، امید و نشاط، کار و تلاش پیگیر و هوشیاری از لوازم اصلی ادامه حرکت در مسیر پیشرفت است که اگر ملتی این ساز و برگ را در اختیار داشته باشد، بر همه مشکلات فائق خواهد آمد و دشمنان خود را به زانو در خواهد آورد.

حضرت آیت الله خامنه ای یکی از ضروریات بسیار مهم برای رسیدن به پیشرفت را داشتن ارزیابی دقیق و منطقی و بدرو از شعار زدگی از شرایط کشور دانستند و افزودند: ملت ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در یک عرصه رویارویی با شبکه خبیث صهیونیستی قرار دارد که برخی کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا در این شبکه قرار دارند و از هیچ دشمنی و کینه ورزی با این ملت دریغ نمی کنند.

ایشان توانایی ها و فرصت  های ملت ایران در این عرصه رویارویی را برجسته خواندند و خاطرنشان کردند: نسل جوان پر انگیزه و با نشاط و دارای استعداد برتر، عزم و امید، منابع طبیعی ارزشمند و اساسی که میزان آن از متوسط جهانی بالاتر است، اقلیم متنوع، مسئولان دلسوز، نیروهای مسلح آماده و شجاع، روحانیت فاضل و دلسوز، دانشگاههای پر جمعیت، میلیون ها دانش آموز و چشم انداز بیست ساله ، امکانات و توانایی های برجسته ملت ایران است که زمینه ساز غلبه بر همه مشکلات و حرکت پرشتاب برای رسیدن به پیشرفت همه جانبه است.

رهبر انقلاب اسلامی پیشرفتهای زیربنایی کشور از جمله در زمینه خدمات مردمی، دانش و فناوری و معنویات را ممتاز خواندند و افزودند: ثبات سیاسی جمهوری اسلامی ایران یکی دیگر از مهمترین زیربناهای اساسی کشور است که با وجود روی کار آمدن دولتهای گوناگون و دارای سلائق مختلف سیاسی و جناحی، این ثبات از بین نرفته است.

حضرت آیت الله خامنه ای به زیربناهای قانونی و عملی اقتصادی نیز اشاره کردند و افزودند: سیاست های کلی اصل 44 و پیشرفت های زیربنایی اقتصادی بویژه در سد سازی، ساخت نیروگاهها ،گسترش شبکه فیبر نوری ، حمل و نقل، و راههای ارتباطی و مواصلاتی که بدست متخصصان و زبدگان جوان کشور بدست آمده، از زیربناهای مهم اقتصادی هستند.

ایشان نسل جوان پرنشاط، تحصیل کرده و شجاع را یکی دیگر از ثروت های زیربنایی ملت ایران برشمردند وبار دیگر تأکید کردند یکی از خطاهایی که در اواسط دهه هفتاد انجام شد، ادامه سیاست کنترل جمعیت بود که این اشتباه باید جبران شود زیرا نسل جوان، عامل اصلی پیش روندگی کشور است.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته اجرای سیاست کنترل جمعیت در اوایل دهه هفتاد کار صحیحی بود اما ادامه آن از اواسط دهه هفتاد اشتباه بود و مسئولین کشور و از جمله رهبری در این اشتباه سهیم هستند و باید از خداوند طلب عفو کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای بعد از برشمردن نقاط قوت و توانایی های کشور، به برخی مشکلات و در رأس آن، بالا رفتن قیمت ها و بیکاری اشاره کردند و افزودند: این مشکلات، مشکلاتی است که همه مردم با آن دست به گریبان هستند اما مشکلات غیر قابل حلی نیستند زیرا انقلاب اسلامی در طول 33 سال گذشته، مشکلات بزرگتر از این مسائل را پشت سر گذاشته است.

ایشان به برخی مشکلات بزرگ و پیچیده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله تلاش برای ایجاد درگیری های قومی در کشور، راه اندازی جنگ تحمیلی 8 ساله، و اِعمال تحریمها اشاره و تأکید کردند: ملت ایران با ایستادگی و هوشیاری از همه این مشکلات عبور کرد.

رهبر انقلاب اسلامی در خصوص تحریمها خاطر نشان کردند: مسئله تحریمها، مسئله جدیدی نیست و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است اما دشمنان تلاش دارند تا موضوع تحریمها را بزرگ نمایی کنند و متأسفانه برخی هم در داخل با آنها همزبان میشوند.

حضرت آیت الله خامنه ای تشدید تحریمها بر ضد ملت ایران را در چند مرحله، دلیل بی نتیجه بودن آنها خواندند و افزودند: آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، تلاش دارند تا این تحریمها را به دروغ به موضوع انرژی هسته ای مرتبط کنند در حالیکه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که تحریمها شروع شد، موضوع انرژی هسته ای به هیچ وجه وجود نداشت.

ایشان علت اصلی عصانیت جبهه استکبار را، تسلیم نشدن ملت ایران به برکت اسلام و قرآن دانستند و خاطر نشان کردند: به همین دلیل است که آنها با اسلام دشمنی و به پیامبر اسلام (ص) توهین میکنند.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آنها به دروغ می گویند که اگر ملت ایران از انرژی هسته ای صرفنظر کند، تحریم ها برداشته می شود درحالیکه علت اصلی اِعمال این تحریمهای غیر منطقی که نوعی وحشیگری نیز به حساب می آید، بغض و کینه آنها از ملت ایران است.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: این تحریمها در واقع جنگ با یک ملت است اما به توفیق الهی ، دشمنان در این جنگ هم مغلوب ملت ایران خواهند شد.

ایشان افزودند: البته تحریمها مشکلاتی را بوجود می‌آورند و برخی بی تدبیری ها هم ممکن است این مشکلات را افزایش دهد اما این مشکلات، مسائلی نیستند که جمهوری اسلامی ایران نتواند آنها را حل کند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نوسانات اخیر ارز و ریال و خوشحالی دشمنان ملت ایران، خاطر نشان کردند: حدود دو یا سه ساعت عده ای در دو خیابان تهران چند سطل زباله را به آتش کشیدند، و بلافاصله مسئولان برخی کشورهای غربی با کنار گذاشتن متانت دیپلماسی، به ابراز خوشحالی کودکانه پرداختند اما باید از آنان پرسید که وضع اقتصادی ایران بدتر است یا کشورهای اروپایی که از حدود یکسال پیش درگیر تظاهرات خیابانی هستند؟

حضرت آیت‌الله خامنه ای خطاب به کشورهای غربی تأکید کردند: مشکلات شما به مراتب پیچیده تر از مشکلات ایران است، زیرا اقتصاد شما قفل شده است.

ایشان افزودند: امروز یکی از مسائل مهم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مشکلات اقتصادی مردم گرفتار آن و جنبش 99 درصدی است.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: بدانید جمهوری اسلامی ایران با این مشکلات از پا در نمی آید و به فضل الهی بر مشکلات غلبه خواهد کرد و بار دیگر دشمنان را در حسرت شکست دادن ملت ایران خواهد گذاشت.

حضرت آیت الله خامنه ای عمل به وظیفه از جانب مردم و مسئولان را لازمه غلبه بر مشکلات دانستند و تأکید کردند: یکی از وظایف مهم مردم حفظ هوشیاری و موقع سنجی به لحظه است.

ایشان افزودند: در تهران عده ای به نام بازاری به خیابان آمدند و اغتشاش کردند اما بازاریان محترم سریعا اعلامیه دادند و از آنها اعلام برائت کردند که این، کار درست و نشانگر هوشیاری بازاریان بود.

رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری قضایای فتنه سال 88 ، خاطر نشان کردند: بعد از انتخابات با عظمت سال 88 ، عده ای اظهار مخالفت کردند و عده ای هم بنام آنها و با سوء استفاده از این فرصت، آشوب و تشنج ایجاد کردند. آن عده ای که به اسم آنها آشوب شد، باید همان موقع اعلامیه میدادند و اعلام برائت میکردند، اما این کار را انجام ندادند.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: "هوشیاری و موقع سنجی لحظه ای" خصوصیت برجسته ای است که مردم همواره باید به آن توجه داشته باشند و به محض توطئه دشمن، به صورت لحظه ای واکنش نشان دهند.

ایشان وظیفه مسئولان را نیز حفظ اتحاد و همدلی، برنامه ریزی، رعایت حدود قانونی، مسئولیت شناسی و تقصیرها را به گردن هم نیانداختن ، دانستند و تأکید کردند: در قانون اساسی نقش مجلس، دولت، رئیس جمهور و قوه قضائیه مشخص شده است، بنابراین همه مسئولان باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و با یکدیگر همدل، همراه و همزبان باشند.

رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: به لطف خداوند کشور در این خصوص مشکلی ندارد زیرا مسئولان کشور اعم از روسای قوا و بدنه سه قوه، دلسوز و علاقمند به سرنوشت کشور هستند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته ممکن است اشتباهات یا خطاهایی هم وجود داشته باشد ولی همه این اشتباهات قابل جبران هستند.

ایشان تأکید کردند: مسیر ملت ایران، مسیر مهمی است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند، همانگونه که اکنون تاریخ منطقه را متحول کرده است.

رهبر انقلاب اسلامی حوادث منطقه را به زیان غرب بویژه آمریکا و تهدیدی برای رژیم صهیونیستی خواندند و با اشاره به یاوه گویی های مسئولان رژیم صهیونیستی افزودند: البته این یاوه گویی ها ارزش جواب دادن را ندارد ولی کشورهای اروپایی که به دنبال آمریکا به راه افتاده اند، بدانند که این همراهی عاقلانه و خردمندانه نیست و یک نوع حماقت است.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به خاطره ی نه چندان بد ملت ایران از بیشتر کشورهای اروپایی تأکید کردند: البته ملت ایران از انگلیس ذهنیت بسیار بدی دارد و به همین علت، به آن ، انگلیس خبیث گفته میشود.

ایشان افزودند: کشورهای اروپایی بدانند که همراهی با آمریکا نتیجه ای جز منفور شدن نزد ملت ایران ندارد.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه ، علاج اصلی و بنیانی مشکلات اقتصادی کشور را حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی دانستند وخاطر نشان کردند: توجه به تولید ملی موجب از بین رفتن گرانی، ایجاد اشتغال، و تقویت روحیه استغناء ملت ایران خواهد شد، بنابراین مسئولان باید به موضوع تولید ملی توجه جدی کنند.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، با ابراز خرسندی فراوان از سفر به استان خراسان شمالی به عنوان باب الرضا(ع)، در روز زیارتی آن حضرت ، به بیان ویژگی ها و خصلت های برجسته مردم این منطقه و ظرفیت های طبیعی و جغرافیایی خراسان شمالی پرداختند.

حضرت آیت الله خامنه ای طبیعت زیبا و جاذبه های فراوان گردشگری، منابع طبیعی غنی و زمینه مستعد کشاورزی و دامی را از ویژگی های طبیعی استان خراسان شمالی برشمردند و افزودند: دیانت، سرزندگی و شور و نشاط، آماده بکار بودن، غیرت مرزبانی، استعدادهای برتر و درخشان، شجاعت ، و همزیستی مهربانانه و برادرانه قومیت های مختلف، از امتیازات برجسته مردم استان خراسان شمالی است.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی حجت الاسلام و المسلمین یعقوبی امام جمعه بجنورد به حضرت آیت الله خامنه ای خیر مقدم گفت.


 

گزارش تصويري / استقبال پرشور مردم بجنورد از مقام معظم رهبري

 
 
استقبالحضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب صبح امروز چهارشنبه در سفر به استان خراسان شمالی با استقبال گسترده مردم وارد شهر بجنورد شد.


استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

استقبال

 




تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

آیا خاتمی آبِ رفته اصلاح طلبان را به جوی باز می‌گرداند؟/ همه دلهره‌های آقای لیدر

 

http://snn.ir/pic/13910715143_2012169004e.jpg

گزارشی از آخرین شنیده ها از اردوگاه اصلاحات؛
خاتمی در روزهای اخیر بارها از سوی چهره های اصلاح طلب و در محاقل خصوصی مورد انتقاد قرار گرفته است و باید دید که او می تواند آب رفته ...

 

هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
بعضا مشاهده مي‌شود اردوگاه اصلاح طلب با پمپاژهای رسانه ای سعی در به سرتيتر قرار دادن مجدد اين جريان در پیشانی سياست کشور است.

خاتمي ليدر جريان اصلاحات است؛ غالب قریب به اتفاق اصلاح طلبان به این جمله تاکید و اذعان دارند که پنجمین رئیس جمهور ایران رهبر جریان اصلاحات محسوب میشود.
حرکت خاتمی برای صعود به قله اصلاحات همواره با فراز و نشيب‌هاي فراوان همراه بوده است او كه خواستار و معتقد به اصلاحات دورن نظام است بعضا برخلاف اين اعتقاد خود گام برداشته و اغلب صخره‌هايي كه در راه حركت اين سياستمدار ديده شده خود ساخته گزارش شده است.

نگاه اصلاح‌طلبان به ليدر اصلاح طلبان جزر و مدهای فراوانی داشته است.
در ايام فتنه، پس از آن و تا به امروز درجه تلورانس رفتاري مجموعه اصلاح‌طلبان با خاتمي عدد بالایی را نشان مي‌دهد.

خاتمي پس از حضور در انتخابات مجلس شاهد سنگ‌پراكني‌هايي از سوي طيف تندروی اصلاح‌طلبان بود. اين در حالي بود كه خاتمي در پاسخ به آنها شكست‌هاي پي در پي اصلاح‌طلبان در عرصه‌ سياسي طی چندین سال گذشته را يادآور شد و بار ديگر حركت اصلاح‌طلبي حول محور نظام را به آنها گوشزد كرد.

جالب است که سید محمد خاتمی ، حتي شرط عذرخواهی برای حضور در انتخابات آتي را رد نكرد.
تلاش  وی براي حضور در عرصه انتخابات تنها معطوف به اين سخنان نبود و در ديدارهايي كه او با مرد خاکستری اصلاحات و وزير كشور دولت سابق خود داشت به اين موضوع دامن‌زد كه خاتمي نگاهی پرمعنا به مسند رياست جمهوري  يازدهم دارد.
البته پس ازديدارهاي او شاهد به ظاهر دعوا و اختلاف‌ نظرهایي با عبدالله نوري و مرد خاکستری اصلاحات بودیم تا شاید به نوعی افکار عمومی بدین شکل تغذیه شود(ویا بدین شکل تغذیه کنند) که خاتمی پس از فتنه 88 دچار استحاله شده و مرز خود را با تندروهای اصلاح طلب جدا کرده است.
اختلاف پنجمین رئيس جمهور  و وزیر کشور دوران اصلاحات با افشای دیدار خاتمی با وی توسط نزدیکان عبدالله نوری کلید خورد چرا كه خاتمي خواستار عدم رسانه ای شدن اين ديدار بود.

اختلاف خاتمي و مرد خاکستری اصلاحات نيز به ضلع سومي به نام هاشمي مربوط بود، در حالي‌كه خاتمي از رئيس مجع تشخيص مصلحت نظام به نیکی ياد كرد و او را فردي اصلاح‌طلب می ناميد موسوي خوئيني‌ها اين مطالب را بر نتافت و نسبت به سخنان خاتمی واکنش نشان داد.

تلاش هاي خاتمي تا جايي ادامه يافت كه بنابر گزارش منابع آگاه وي نامه‌اي به هاشمي رفسنجاني تحويل داده تا به دست یکی از شخصیت های نظام برساند هرچند از محتويات نامه خبري در دست نيست اما چیدن پازل های تاریخی و رفتاری خاتمی پس از فتنه 88 تا به امروزه كوشش وی براي رساندن خود به ماراتن انتخابات رياست جمهوري را در اذهان پديد می آورد.

در اين بين محمدجواد حق‌شناس عضو شوراي مركز حزب اعتماد ملي با بيان اينكه حضور خاتمي به سود نظام و به ضرر وي به دلیل مشکلات پیش روست تاکید کرد: حضور خاتمي مخالفاني از سوي جريان های تندروي اصلاح‌طلب و اصولگرايي دارد.

وي در ادامه دوگانه‌ هاشمي – خاتمي را بهترين گزينه براي انتخابات آتي دانست و تصريح كرد: خاتمي از لحاظ بين‌المللي و هاشمي از لحاظ داخلي داراي امتيازاتي هستند.

حق شناس فراهم شدن شرايط حضور خاتمي در انتخابات را تنها به تلاش اصلاح طلبان نسبت نداد و کوشش عقلاي اصولگرا براي حضور پنجمین رئيس جمهور ايران در انتخابات 92 را خواستار شد.

به هر شکل اشتباهات خاتمي در سير سياسي و جاده اصلاح طلبی از تعداد انگشتان دو دست فرا تر رفته و شايد اين آخرين فرصت براي او باشد و باید دید تا چه اندازه تلاش بر رفع موانع ایجادی بین خود و افکار عمومی است.
همين اشتباهات و سوزاندن فرصت‌هاي متعدد در دوره 8 ساله رياست جمهوري و پس از آن سبب شده تا شاهد قدم زدن توام با احتیاط مردی با عبای شکلاتی در کوچه پس کوچه های سیاسی باشيم.

آيا ليدر اصلاحات كه زيبا كلام كارشناس اصلاح طلب مسائل سياسي او را از لحاظ مؤلفه‌هاي سياسي زير صفر مي‌داند، مي‌تواند آب رفته اصلاح‌طلبان درعرصه سیاسی کشور را به جوي نظام باز گرداند.

مرخصی درمانی یا راهی برای فرار از مجازات

 

مرخصی
رفتارشناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی به منظور اخذ مجوز مرخصی از زندان بوده است
هامون به نقل از ندای انقلاب:متهمان فتنه 88 در نظر دارند فاز جدیدی از آموزشهای جین شارپ را عملیاتی کنند.
بر اساس آموزه های جین شارپ بازداشت شدگان اعتراضات و ناآرامی ها می باید پس از مدتی از دوران محکومیت خود اقدام به تمارض کرده و به بهانه پیگیری مراحل درمان درخواست مرخصی از زندان کنند.
این مسئله زمانی توجهات را به خود جلب می کند که رفتار شناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی پزشکی به منظور اخذ مجوز مرخصی پزشکی از زندان بوده است.
موضوعی که از سال گذشته با درخواست مرخصی صفایی فراهانی شروع شد و پس از محسن امین زاده ظاهرا نوبت به عرب سرخی رسیده است.
نکته جالب ماجرا زمانی است که بسیاری از این افراد در دوران مرخصی پزشکی خود بیشتر به اطبایی مراجعه می کنند که ربطی به عارضه ی موجه مرخصی شان نداشته است.

آغاز مرحله ای جدید عملیات روانی غرب علیه ایران

 

های
دور جدیدی از عملیات روانی غرب علیه ایران، با تکیه بر انتشار شایعات درحال شکل گیری است.
هامون به نقل از ندای انقلاب: دور جدیدی از عملیات روانی غرب علیه ایران، با تکیه بر انتشار شایعات در سطح رسانه های خبری، در حال شکل گیری است.
چرا که شایعات با قدرت شیوع پذیری سریع خود، قادر به ایجاد اختلافات و طرح تحلیل های نابجا در میان مردم و تصمیم گیران جامعه هدف بود و قدرت مدیریت بحران را از طرف مقابل سلب می کند.
در این راستا از ابتدای هفته جاری شایعات گوناگونی در حوزه های اقتصادی و سیاسی مطرح شده که از جمله آنها می توان به شایعه ی «تحریم گازی ایران از سوی اروپا»، گزارش نیویورک تایمز از کتاب «بازی ایانی: بازی جنگ در عراق، از جرج دبلیو بوش تا باراک اوباما» به بهانه متهم کردن ایران در ناآرامی های عراق، ادعای العربیه به نقل از نیویورک تایمز ، به خطای پدافند هوایی ایران در تشخیص هواپیماهای خودی از بیگانه و... اشاره کرد.
نقطه ی مشترک تمامی این شایعات زیر سوال بردن قدرت عملیاتی و دفاعی ایران در عرصه های مدیریتی است.
براساس مباحث نظری یکی از مراحل اصلی و تاثیر گذار در طراحی عملیات های روانی، انتشار شایعات است.

نقش آفريني اسرائيل در تنش اخير ميان ترکيه و سوريه

 
 
ترکيه برخي تحليلگران معتقدند حمله خمپاره اي اخير به داخل مرزهاي ترکيه، اقدامي طراحي شده براي کاهش سرعت موفقيت ارتش سوريه در مقابله با گروه هاي مسلح تروريست بوده است.
هامون به نقل از سیرنیوز؛ اين منابع با اشاره به موفقيت هاي چند هفته اخير در پاکسازي شهرهاي مهم از حضور گروه هاي مسلح تحت الحمايه کشورهاي بيگانه تاکيد مي کنند رژيم صهيونيستي و آمريکا، دو کشور قطر و عربستان و حتي برخي محافل در ترکيه مي توانند تحريک کنندگان تروريست ها در دامن زدن به اتفاق اخير در مرزهاي ترکيه باشند. متهم شدن سوريه به عمليات تروريستي در حالي است که اين کشور طي 20 ماه گذشته علي الدوام در معرض مداخلات خارجي و حملات تروريست هاي سازمان دهي شده از سوي کشورهاي خارجي و از جمله ترکيه قرار داشته است. در عين حال منابع مختلف به ترکيه هشدار مي دادند که ممکن است حمايت از تروريست ها روزي به سوي خود آنها نيز کمانه کند. در اين ميان گمانه قوي تر همان است که اتفاق تروريستي اخير و حملات خمپاره اي به ترکيه، در راستاي مهار موفقيت هاي دولت سوريه در زمينه سرکوب گروه هاي مسلح تروريست انجام گرفته است. به گزارش العالم به نقل از نشريه المنار فلسطين، با نزديک شدن زمان اعلام پيروزي کامل ارتش سوريه در شهر حلب از سوي رئيس جمهور اين کشور، ارتش ترکيه در اقدامي هماهنگ با برخي رژيم هاي منطقه و تروريست ها و با هدف مشغول کردن ارتش سوريه از حلب به تجاوزگري عليه خاک اين کشور پرداخت. به نوشته اين نشريه به نقل از منابع آگاه، گروه هاي تروريستي در سوريه با حمايت مالي قطر به تسليحاتي مانند خمپاره هاي پيشرفته دست يافته و همان ها يکي از روستاهاي ترکيه را هدف قرار دادند هدف تروريست هاي سوريه از اين اقدام اين بود تا چنين نشان دهند که اين اقدام را ارتش سوريه انجام داده است. دولت ترکيه بدون تأمل و بررسي ابعاد اين مسئله يکي از روستاهاي سوريه را هدف حملات توپخانه اي قرار داد و از سازمان ناتو نيز خواست براي بررسي اين مسئله تشکيل جلسه دهد. المنار نوشت: اقدام تجاوزکارانه ترکيه به خاک سوريه از قبل با طرف هاي مختلف هماهنگ شده بود به ويژه اينکه اردوغان در ترکيه محبوبيتش را از دست داده است زيرا ملت ترکيه از رويکردهاي خصمانه رهبرانشان عليه ملت هاي عربي و مسلمان مطلع شده اند. به نوشته اين نشريه، موفقيت ارتش سوريه در وارد کردن شکست هاي پياپي به تروريست ها در حلب که آخرين موضع آن ها بود، براي طرف هاي توطئه مانند ترکيه، قطر و عربستان خوشايند نبود. از اين رو اين تجاوزگري با هدف جلوگيري از تمرکز ارتش سوريه بر شهر حلب و نيز تلاش بي ثمر دوحه، رياض و آنکارا براي نجات تروريست ها از سرنوشت حتميشان بود. المنار فلسطين در گزارش ديگري خاطرنشان کرد: واشنگتن و هم پيمانانش به شدت از موفقيت سوريه در سرکوب تروريست ها به ويژه در حلب خشمگين هستند و نگرانند بار ديگر سناريوي جنگ 2006 لبنان و پيروزي بر اسرائيل اين بار از سوي سوريه تکرار شود. يادآور مي شود دان مريدور معاون نخست وزير اسرائيل در تلاش براي تشديد تنش ها ميان ترکيه و سوريه مدعي شد: حمله خمپاره اي سوريه به شهري مرزي در ترکيه بايد حمله به يک عضو ناتو قلمداد شود. به گزارش رويترز، مريدور در خلال سفر به پاريس افزود: اين مسئله را بايد مدنظر قرار داد که براساس پيمان ناتو اين حمله، حمله به يک عضو ناتوست. وي پس از ديدار با وزير امور خارجه و همچنين وزير دفاع فرانسه در فرافکني تازه اي ادعا کرد اوضاع در سوريه وحشتناک است. تظاهر رژيم صهيونيستي به جانبداري از ترکيه در حالي است که صهيونيست ها پيش از اين با حمله به کشتي امدادرساني مرمره 9 شهروند ترکيه را کشتند. مردم ترکيه در ميان ملت هاي منطقه بيشترين انزجار را نسبت به رژيم صهيونيستي دارند. تلاش صهيونيستي- آمريکايي براي هل دادن ترکيه به باتلاق و جنگ با سوريه در حالي است که اتحاديه اروپا با عضويت ترکيه در اين اتحاديه مخالفت کرده و تلاش طولاني مدت آنکارا در اين زمينه نافرجام مانده است. با اين حال کشورهاي غربي اکنون مي کوشند از ترکيه به عنوان يک آلت دست ناتو استفاده کنند و همين امر با اعتراض مردم مسلمان ترکيه مواجه شده است. به همين دليل هم مردم ترکيه با تجمع در برابر پارلمان اين کشور عليه سياست هاي جنگ طلبانه و مداخله جويانه دولت اردوغان و ضرورت دوستي با ملت سوريه شعار دادند. تظاهرکنندگان در حالي که شعارهايي با مضامين «ما خواهان جنگ نيستيم» و «مردم سوريه برادر ما هستند» اعتراض و خشم خود را به سياست هاي دولت حاکم اين کشور علني نمودند.

شدت گرفتن اختلافات در ستاد انتخاباتی یک کاندیدای ریاست جمهوری

 
 

اخبار بدست آمده حکایت از آن دارد که اختلافات در درون ستاد یکی از کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری شدت یافته است.

هامون به نقل از محدوده:

یکی از کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری که مدت هاست ستادهای انتخاباتی خود را فعال کرده و از طیف های مختلف نیز در بدنه ستاد خود بهره گرفته به دلیل اختلاف نظرهای شدید میان برخی اعضای برجسته ستاد خود، این روزها چندان حال خوشی ندارد.

«سهم خواهی»، «عدم تمکین تشکیلاتی»، « اختلاف نظرهای قومیتی» و... از جمله مسائلی است که در ستاد این کاندیدای ریاست جمهوری رخ داده و به تعبیر این فرد ستاد را به یک مجموعه افلیج تبدیل کرده است.


یک بیماری روانی دیگر رادیوفردا کشف شد !

 
 
استاختلال گراندیوزیتی ( GRANDUSITY ) بیماری روانی جدیدی است که از سوی رادیودیروز برای رادیوفردا کشف شده است !

هامون به نقل از  بولتن نیوز:

به گزارش رادیودیروز بررسی های روانپزشکی و تطابق آثار و علائم موجود در اخبار رادیوفردا نشان می دهد این رسانه مبتلا به یک اختلال روانپزشکی به نام گراندیوزیتی ( GRANDUSITY ) می باشد . این اختلال به معنای خود بزرگ بینی است که در زمره ی بیماری های روانی می باشد .
سرآغاز این تشخیص از آنجایی است که رادیوفردا معتقد بود در زمان اعتراضات چند روزه ی اخیر تهران بر روی امواج این رادیو پارازیت های سنگین انداخته اند ! اما اختلال ناشی از این خود بزرگ بینی رادیوفردا به این دلیل است که ظاهرا رادیوفردا باورش شده است که در ایران تاثیرگذار است و در اتفاقاتی همچون اعتراض یا اعتصاب و تحصن عده ی کثیری از معترضان پای گیرنده های رادیویی خود در حال گوش دادن به رادیوفردا یا احتمالا پیگیری لحظه به لحظه ی اخبار و گزارشات آن هستند !
این درحالیست که رادیوفردا بین رسانه های فارسی زبان ضد انقلاب یکی از کم مخاطب ترین و بی مشتری ترین و کم طرفدار ترین رسانه هاست و ظاهرا فقط یک مرکز کاریابی و جلوگیری از بیکاری برای عده ای از عناصر فراری ضد انقلاب هستند که وقت خود را در این رادیو بگذرانند تا دیار غربت از گرسنگی تلف نشوند !
با این وجود رادیوفردا معتقد است که در حین اعتراضات اخیر بازار تهران به دلیل ترس مقامات جمهوری اسلامی ایران از این رسانه (!) پارازیت های سنگینی بر روی امواج ماهواره ای آن ارسال شده است و دریافت آن را برای مخاطبینش با مشکل مواجه نموده است !
رادیودیروز برای جلوگیری از پیشرفته تر شدن اختلا خودبزرگ بینی رادیوفردا به این رسانه پیشنهاد می کند حتما به یک روانپزشک مراجعه نماید !


کارخانه دروغ سازی «دیگربان» تعطیل شد/ تو رو خدا به ما کمک کنید

 
 
خود
جالب آنکه مسئولین این سایت در بیانیه پایانی خود خواسته اند در ظاهر خود را مستقل نشان داده و اقدامات خود را، عملی خودجوش اعلام کنند. جالب تر آنکه مسئولین این سایت دست به سر کیسه کردن مردم هم زده و نوشته است که "دیگربان در صورت تامین بودجه٬ فعالیت خود را از سر خواهد گرفت."

هامون به نقل از  بولتن نیوز: سایت «دیگربان» که در دروغ سازی علیه جمهور اسلامی ید طولایی داشت، تعطیل شد.

به گزارش بولتن نیوز، این سایت در توضیح دلیل این اقدام نوشته که به علت مشکلات مالی تا اطلاع بعدی به کار خود پایان داده است.

معلوم است که اوضاع اپوزیسیون و ضدانقلاب، حسابی قمر در عقرب شده و اربابان این قلم به مزدها به این نتیجه رسیده اند که هزینه هایی که برای چنین سایت هایی در طول این چند سال اخیر کرده اند، نتیجه خاصی جز وقت تلف کردن نداشته و تف سر بالاست.

جالب آنکه مسئولین این سایت در بیانیه پایانی خود خواسته اند در ظاهر خود را مستقل نشان داده و اقدامات خود را، عملی خودجوش اعلام کنند. در این بیانیه آمده است:

"دست‌اندرکاران این پروژه که از ژانویه سال ۲۰۱۱ با حمایت مالی اندکی آغاز شد و از ابتدای سال ۲۰۱۲ بدون هیچ حمایتی به کار خود ادامه داد٬ پس از بی‌نتیجه ماندن تلاش‌ها برای جذب بودجه از منابع مستقل٬ تصمیم به توقف فعالیت آن گرفتند.

این سایت طی این مدت تنها بر اساس انگیزه شخصی دست‌اندرکاران آن و بدلیل بازخوردهایی که حاکی از تاثیرگذاری در فضای رسانه‌ای و سیاسی کشور بود به فعالیت خود ادامه داد."

این در حالی است که اخبار این سایت، آن قدر دروغ و به دور از واقعیت بود که حتی مورد استناد دیگر سایت های ضد انقلاب نیز قرار نمی گرفت.

جالب تر آنکه مسئولین این سایت دست به سر کیسه کردن مردم هم زده و نوشته است که "دیگربان در صورت تامین بودجه٬ فعالیت خود را از سر خواهد گرفت."

گفتنی است طبق اخبار رسیده، مابقی رسانه های ضد انقلاب نیز به دلیل عدم کارایی لازم، حمایت های اربابان خود را از دست داده و با مشکلات عدیده ای مواجه هستند.


حتي BBC هم متوجه رفتار كج و معوج خاتمي شد

 
 
است
نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟...

هامون به نقل از  بولتن نیوز:

با نزديك شدن به موسم انتخابات رياست جمهوري، رسانه هاي ضد انقلاب نيز دست به كار شده و با قدرت هر چه بيشتر مشغول توليد محتوا در اين زمينه هستند.

به گزارش بولتن نيوز، محور اساسي رسانه هاي بيگانه در مورد انتخابات آينده، دامن زدن به اختلافات موجود بين مسئولين (مخصوصا اختلاف بين اصولگرايان) و حمايت بي چون و چرا از اصلاح‌طلبان و در رأس آنها سيدمحمد خاتمي، يكي از اضلاع اساسي در فتنه 88 است.

در همين مورد، سايت بي بي سي متعلق به دستگاه سلطنتي انگليس در مطلبي با عنوان «خاتمي، کيمياگر يا اصلاح طلب؟»، در مورد ديدگاه‌هاي پارادوكسيكال و متناقض خاتمي پرداخته و معتقد است كه مواضع و عملكرد او با يكديگر در تناقض است و معلوم نيست كه وي بالاخره از كدام مشرب فكري تبعيت مي كند و دنبال چه چيزي است.

نويسنده در ابتداي اين مطلب مي نويسد:

"هنگامي که محمد خاتمي نخستين بار براي انتخابات رياست جمهوري ايران نامزد شد، بسياري از مخالفان حکومت، بخصوص آنها که در خارج از کشور بودند، مي گفتند، او فردي است از داخل نظام جمهوري اسلامي و شعارهايش درباره اصلاحات، جامعه مدني، آزادي و غيره چيزي نيست جز عوام‌فريبي و راهي براي طولاني تر کردن عمر حکومت. اما بسياري از راي دهندگان ايراني که در داخل بودند، خواسته يا از سرناچاري با خوشبيني به او نگريستند، از او حمايت کردند و به او راي دادند.

گسترش آزادي بيان، آزادي هاي اجتماعي، سياست هاي بازتر فرهنگي، گسترش فعاليت نهادهاي مدني، بهبود روابط ايران با کشورهاي غربي، افشا کردن قتل هاي زنجيره اي همه و همه سبب شد تا بسياري از تحليل هاي بدبينانه در مورد خاتمي کمرنگ شود. اما به نتيجه نرسيدن تحقيقات درباره قتل هاي زنجيره اي، عدم موضعگيري قاطع در قبال بسياري از رويدادهاي داخلي از جمله رد صلاحيت گسترده نامزدهاي اصلاح طلب در انتخابات مجلس سال 82 سبب شدند تا چهره خاتمي در ذهن بسياري در حد يک اصلاح طلب "کم جرات" و "بي خاصيت" تنزل پيدا کند."

است

وي سپس به مواضع دوگانه خاتمي اشاره كرده و نوشته است:

"با نگاهي به کل کارنامه خاتمي مي توان گفت که شايد هيچ سياستمداري به اندازه او نتوانسته احساسات هوادرانش و هواداران دمکراسي در ايران را روزي به عرش و روزي ديگر به فرش و يا به روايت بهتر به قعر برساند. او کسي است که روزي افراد کشته شده در جريان اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوري سال 88 را "شهيد" خواند و از اقدامات حکومت بعنوان "کودتاي مخملين عليه مردم و جمهوريت نظام" ياد کرد و روزي ديگر از "ظلم به رهبري و نظام" حرف زد...

...اين افراد طبيعتا از محمد خاتمي بعنوان رهبر جنبش اصلاحات ايران، انتظار داشتند که در مواضعش تغييري اساسي ايجاد کند، البته نه تغييري در حد درخواست براي تغيير رژيم، بلکه دستکم در پيش گرفتن موضعي انتقادي تر و محکم تر از گذشته در قبال سرکوب ها و محدوديت هاي ايجاد شده و احتمالا تحريم انتخابات. اما خاتمي در اوج ناباوري و بر خلاف انتظار حتي دوستانش، به عنوان راي دهنده در انتخابات مجلس دهم شرکت کرد. او بعدا از تمايلش براي شرکت اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري سخن گفت. رئيس جمهوري سابق ايران در روزهاي اخير براي برطرف کردن ترديدها درباره مواضعش، با براندازي مخالفت کرده و از ضرورت حفظ "چارچوب" سياسي موجود در ايران سخن گفته است."

نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟، سعي كرده تا از حكومت ايران، به دليل وجود شواري نگهبان كه وظيفه تأييد صلاحيت ها را بر عهده دارد و چنين كاركردي عقلا نيز مورد قبول است، چهره اي غير دموكراتيك و مردم سالار نشان داده و ادامه مي دهد:

"گرچه خاتمي بارها تاکيد کرده است که او و همفکرانش "برانداز" نيستند و تنها به دنبال اصلاح حکومت و حفظ آنند، اما حقيقت اين است که ذات حکومت جمهوري اسلامي با خواسته هاي اصلاح طلبان در تضاد است. خاتمي پيش از هر چيز خواهان برگزاري انتخابات آزاد است. او مي گويد حکومت نبايد قيم مردم باشد. اما قانون اساسي جمهوري اسلامي که خاتمي خود را به آن معتقد مي داند، حق قيوميت را براي حکومت در نظر گرفته است چرا که حق نظارت بر انتخابات مجلس، رياست جمهوري، خبرگان و همه پرسي ها را به يک نهاد انتصابي يعني شوراي نگهبان واگذار کرده است (اصل 99). براساس همين قانون اساسي (اصل 98)، شوراي نگهبان تنها مسئول تفسير قانون اساسي است."

نويسنده سپس به پارادوكس هاي موجود در تفكر خاتمي و در يك نگاه كلي تر، اصلاح طلبان پرداخته و معتقد است:

"البته از اظهارات و اقدامات خاتمي مي توان دريافت که او ارادت خاصي به بنيانگذار جمهوري اسلامي، آيت الله خميني، دارد. ولي اين ارادت شخصي به معناي پذيرش تمام و کمال مهم ترين رکن قانون اساسي جمهوري اسلامي يعني اصل ولايت فقيه که اکنون کرسي آن در اختيار آيت الله خامنه اي است، نيست. در واقع اين امر، يکي از اساسي ترين پارادوکس هاي گفتمان اصلاح طلبي در ايران است که در اظهارات ميرحسين موسوي و مهدي کروبي نيز ديده مي شود. اين افراد همه از يک سو از وفاداري به "اصل نظام" و "آرمان هاي" آيت الله خميني سخن مي گويند و از سوي ديگر قدرت و اختيارات رهبري آن يا به معناي دقيق تر، قانون اساسي جمهوري اسلامي را که ميراث آيت الله خميني است، به چالش مي کشند."

 

بي بي سي: قانون اساسي خاتمي و اصلاح طلبان را گير انداخته است

 
 

جمهوريشبكه دولتي انگليس با اشاره به تناقضات رفتاري خاتمي مي گويد او از چشم حاميانش افتاده اما خواسته هاي وي عملاً مفهوم تغيير نظام را دارد.


هامون به نقل از کیهان:


وب سايت بي بي سي در تحليلي نوشت: هنگامي كه خاتمي نخستين بار براي انتخابات رياست جمهوري ايران نامزد شد، بسياري از مخالفان حكومت، بخصوص آنها كه در خارج از كشور بودند، مي گفتند، او فردي است از داخل جمهوري اسلامي و شعارهايش درباره اصلاحات، جامعه مدني، آزادي و غيره چيزي نيست جز عوامفريبي و راهي براي طولاني تر كردن عمر حكومت.
اما خيلي ها از سر ناچاري يا خوش بيني به وي رأي دادند. اما مواضع خاتمي سبب شد تا چهره وي در ذهن بسياري در حد يك اصلاح طلب كم جرأت و بي خاصيت تنزل پيدا كند. با نگاهي به كل كارنامه خاتمي مي توان گفت كه شايد هيچ سياستمداري به اندازه او نتوانسته احساسات هوادارانش و هواداران دموكراسي در ايران را روزي به عرش و روزي ديگر به فرش و يا به روايت بهتر به قعر برساند. او كسي است كه روزي افراد كشته شده در جريان اعتراضات سال 1388 را «شهيد» خواند و از «كودتاي مخملين عليه مردم و جمهوريت نظام» ياد كرد و روزي ديگر از «ظلم به نظام» حرف زد.
بي بي سي با اشاره به مواضع متناقض خاتمي مي نويسد: گرچه خاتمي بارها تأكيد كرده كه او و همفكرانش «برانداز» نيستند و تنها به دنبال اصلاح حكومت و حفظ آنند، اما حقيقت اين است كه ذات حكومت جمهوري اسلامي با خواسته هاي اصلاح طلبان در تضاد است. قانون اساسي جمهوري اسلامي كه خاتمي خود را به آن معتقد مي داند، حق نظارت بر انتخابات مجلس، رياست جمهوري، خبرگان و همه پرسي ها را به يك نهاد انتصابي يعني شوراي نگهبان واگذار كرده است (اصل 99). براساس همين قانون اساسي (اصل 98)، شوراي نگهبان تنها مسئول تفسير قانون اساسي است.
تحليلگر بي بي سي با اشاره به ادعاي خاتمي مبني بر ارادت به بنيانگذار جمهوري اسلامي نوشت: اين ارادت به معناي پذيرش تمام و كمال مهم ترين ركن قانون اساسي جمهوري اسلامي يعني اصل ولايت فقيه نيست. در واقع اين امر، يكي از اساسي ترين پارادوكس هاي اصلاح طلبان است كه در اظهارات ميرحسين موسوي و مهدي كروبي نيز ديده مي شود. اين افراد همه از يك سو از وفاداري به «اصل نظام» و «آرمان هاي» آيت الله خميني سخن مي گويند و از سوي ديگر قدرت و اختيارات رهبري آن يا به معناي دقيق تر، قانون اساسي جمهوري اسلامي را كه ميراث آيت الله خميني است، به چالش مي كشند.
رهبر و شوراي نگهبان جزو اصلي ترين اجزاي هويتي نظام جمهوري اسلامي هستند. نويسنده تأكيد مي كند كه خواسته هاي اصلاح طلبان با ماهيت جمهوري اسلامي در تعارض است.

 

 




تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

 

نفوذ بهائيان در عرصه مناصب دربار حکومت دیکتاتور پهلوی

بعد از کودتاي انگليسي و آمريکايي 28 مرداد 1332 ش، محمدرضا پهلوي از يک دست نشانده به يک ديکتاتور تبديل شد.

سیرنیوز؛ هنگامي که بريتانيا تنها ايفا کننده نقش در سياست ايران بود کوشش مي کرد تا شاه و ديگران از خود اختياري نداشته باشند، به اين صورت که افراد را ضعيف نگه مي داشت تا حکومت کردن برايشان ساده تر باشد اما سياست آمريکا نقطه ي مقابل بريتانيا بود. عاملان کودتا در ايران، يعني انگليس و آمريکا، بنا داشتند اين مرز و بوم را محلي براي استقرار دائمي نيروهاي خود و به مثابه ي پايگاهي منطقه اي قرار دهند. اين قدرت هاي بيگانه گماشتن افرادي را در رأس امور ضامن بقاي اين پايگاه مي دانستند که هيچ گونه تعلقي به اين کشور از حيث منافع مردم و فرهنگ ملي نداشته باشند؛ زيرا به زعم آنان در چنين صورتي نگراني ها از امکان چرخش وضعيت برطرف مي شد. لذا حتي المقدور کوشش مي شد از افراد بهائي در مناصب حساس بهره گرفته شود. در واقع محمدرضاشاه، نيز به حمايت از بهائيان مي پرداخت. اين گفته حسين فردوست، تأييدکننده اين مطلب مي باشد: «محمدرضا نه تنها نسبت به نفوذ بهائي ها حساسيت نداشت، بلکه خود او صراحتاً گفته بود که افراد بهائي در مشاغل مهم و حساس مفيدند چون عليه او توطئه نمي کنند.» علاوه بر اظهارات فردوست، سخنان خود بهائيان در اين مورد شنيدني است. براي نمونه در يکي از جلسات بهائيان که در منزل ضياءالله هوشمند تشکيل شد. سرهنگ اقدسيه چنين اظهار مي کند:«افتخار ما بر ديانت بهائي است. من زماني که در ارتش بودم سربازان و درجه داران و افسران بهائي را احترام مي گذاشتم؛ ولي يک فرد مسلمان از ديگري شکايت مي کرد، دستور شلاق زدنش را مي دادم.» وي در ادامه افزوده است: «ما اطلاع داريم که شاهنشاه آريامهر، بهائي مي باشند. ما بهائيان همه پولدار هستيم و ترقي بيشتري خواهيم کرد.» نمونه ديگر اين سخنان در يکي از جلسات بهائيان در خيابان سبلان مي باشد که شخصي به نام واحديان چنين اظهار مي دارد که: «کارهايي که اکنون به دست اعلي حضرت همايون شاهنشاه اريامهر صورت مي گيرد، هيچ کدامش روي اصول دين نيست؛ زيرا خود شاه به تمام دستورات بهائي آشنايي دارد و حتي ايشان با اشرف پهلوي در دوران کودکي در مدرسه بهائيان در خيابان اميريه که در آن زمان از مدارس عالي تهران بود، درس خوانده اند و دليلش آن است که عکس آن زمان شاه و اشرف هم اکنون موجود است ... حال مردم احمق مي گويند: شاه بهائي است. چه کار مي توانند بکنند. فلسفي بالاي منبر مي گويد: شاها مواظب باش ببين دکتر شما چه شخصيتي است. کارها را به دست بهائي ها ندهيد ولي اين گفتار اثري ندارد...» دراين ميان نخست وزير 13ساله، اميرعباس هويدا، دوران اوج و اقتدار بهائيان در دستگاه حاکمه بود. حضور بهائيان در عرصه هاي مختلف سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي، در حقيقت يکي از اجزاي برنامه کلي و همه جانبه استعمارگران پير و جوان، در اسلام زدايي از ايران را تشکيل مي داد. که در ادامه به بررسي فعّاليت بهائيان در اين چهار عرصه مي پردازيم. اميرعباس هويدا اميرعباس هويدا، دولت مرد طراز اول رژيم پهلوي در فاصله سال هاي 1343-1357 ش، در تاريخ معاصر ايران از نامي آشنا برخوردار است. براي آشنايي با اين فرد نخست به پيشينه هويدا از ابتدا تا زمان قرار گرفتن در پست نخست وزيري و سپس دوران سيزده ساله، حکومت او را مورد بررسي قرار مي دهيم. اميرعباس هويدا، فرزند ميرزا حبيب الله عين الملک،385 متولد سال 1295ش، در تهران مي باشد. وي به واسطه ي مأموريت هاي پدرش، در کشورهاي عربي، بزرگ شد و تحصيلات ابتدايي و متوسط خود را در بيروت به پايان رساند. عدم حضور در کشور ايران و آشنا نبودن با فرهنگ ايراني و همچنين تربيت خانوادگي که به سختي ارزش هاي جوامع غربي خصوصاً کشور فرانسه را به اميرعباس هويدا تعليم مي داد. حتي حلقه ي دوستان نزديک هويدا در مدرسه فرانسوي بيروت هم براي خود نامي برگزيده بودند که طنين رمانتيسم تاريخي در آن موج مي زد. نام اين حلقه تمپلرها بود. بعد از خاتمه تحصيل در بيروت به انگلستان و سپس به بلژيک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل ثبت نام کرد. در سال 1321ش، به ايران مراجعت و از وزارت خارجه تقاضاي استخدام کرد. ساعد(وزير وقت خارجه)، ذيل تقاضاي هويدا مي نويسد:«عدّه اي فعلاً بلا تکليف هستند.» مع هذا هويدا در تاريخ 12 شهريور 1322ش، به وسيله ي درخواست انوشيروان سپهبدي(شوهرخاله هويدا که اندک زماني بعد به مقام وزارت امور خارجه رسيد) به استخدام رسمي اين وزارتخانه درمي آيد.387 اما اشتغال هويدا در وزارت امور خارجه چندان به طول نمي انجامد و در اول مهرماه 1322 ش، براي انجام خدمت وظيفه عازم سربازي مي شود. در مهرماه 1323ش، مجدداً به وزارت خارجه بر مي گردد و به عنوان کارمند اداره اطلاعات به کار مشغول مي شود و از تاريخ دوازدهم بهمن 1323ش، به اداره سوم سياسي انتقال مي يابد. هويدا در سال 1324ش، به عنوان وابسته سفارت ايران در پاريس، عازم فرانسه گرديد. در دوران مأموريت پاريس، مسئوليت امور دفتري سفارت را به عهده داشت. هويدا نه تنها مسئوليت تمام امور کنسولي و ديپلماتيک ايران در فرانسه را برعهده داشت، بلکه وظيفه رسيدگي به امور اداري و سياسي و روابط ايران و آلمان شکست خورده و اشغال شده را هم دنبال مي کرد. بخش عمده اين روابط مربوط به مسائل اقتصادي و قراردادهايي بود که در دوران اقتدار هيتلر و رضاخان منعقد شده بود و بايد تکليف اين قراردادها روشن مي شد. افزون بر اين عده اي از يهوديان که گذرنامه هاي ايراني داشتندو در اردوگاه هاي آلمان نازي زندگي مي کردند، پس از شکست آلمان در اختيار متفقين قرار گرفته بودند که پيگيري کار آزادسازي و جابه جايي آنان نيز از وظايف هويدا در اين ايام به حساب مي آمد. ذکر اين نکته ضروري است که هيچ يک از اين يهوديان ايراني نبودند و در زمره کساني قرار داشتند که عبدالحسين سرداري، دايي هويدا (کاردار سفارت ايران در پاريس) در ازاي گرفتن مبالغي هنگفت به آنان گذرنامه ايراني داده بود. در مورد حضور هويدا در پاريس در اين ايام و فعّاليت هايش دو مسئله قابل تأمل وجود دارد. مسئله اول عضويت در حزب توده مي باشد. احسان طبري، ضمن اشاره به روابط هويدا با ايرج اسکندري از رهبران حزب توده عنوان مي کند: «هويدا در دوران خدمت وزارت خارجه در اروپا به همه جا سر زد اين روزها بازار کمونيسم در ايران گرم بود، عضو حزب کمونيسم در ورشو شد». مسئله ي دومي که در زمان حضورش در سفارت پاريس به وجود آمد، شرکت در باند قاچاق پاريس بود. در سال 1325ش، براي اولين بار جريان جنجال برانگيز شرکت عده اي از اعضاي سفارت ايران (از جمله هويدا) و چند نفر از ايرانيان سرشناس ديگر در قاچاق موارد مخدر، در روزنامه ي مردم ارگان حزب توده منتشر مي شود، اين خبر که در شماره ي مورخ 19 بهمن 1325ش، مجله خواندني ها از روزنامه مردم نقل شده به اين شرح است که: «به موجب خبر راديو پاريس، ضمن ايرانيان توقيف شده در پاريس به اتهام قاچاق، سه عضو سفارت، سه روزنامه نويس، يک نويسنده و يک سرهنگ و يک تاجر بزرگ مي باشند. به موجب خبر بعدي تقريباً پنجاه نفر تاکنون دستگير شده اند از جمله آقايان اميرعباس هويدا دبير اول سفارت، مطيع الدوله ي حجازي، سرهنگ اسفندياري، گنجه اي مدير باباشمل، وهاب زاده و منصور صالحي در يادداشتي که دولت فرانسه به ايران داده قيد شده است که حقوق دبيراول شما معلوم و مخارج او نيز معين است، ولي تحقيق کنيد ويلاي مشاراليه در خارج پاريس از چه محلي خريداري شده است». ابوالفضل قاسمي نيز در کتاب اليگارشي در مورد نقش هويدا در قاچاق پاريس، چنين مي نويسد: «در مقام دبير کلي سفارت ايران در پاريس به وسيله يهوديان يک باند قاچاق درست کرد به طوري که روزنامه کيهان نوشت (آيا مي دانيد که درهاي قنسولگري ايران بروي جهود و ارمني باز است) کار را به جائي مي رساند که پيرامون سفارتخانه مرکز قاچاق فروش ها مي شود به طوري که روزنامه آئين نام خيابان سفارت ايران را مرادف خيابان قاچاق در پاريس مي داند.»392 اين جنجال و افتصاح سرانجام با وساطت دربار فيصله مي يابد و موضوع فراموش مي شود تا اين که در فروردين ماه سال 1328ش، هويدا به سمت کنسوليار ايران در سرکنسولگري اشتوتگارت به آلمان مي رود و در اسفندماه همين سال به درخواست عبدالله انتظام که در آن موقع وزير مختار ايران در آلمان بوده است وظايف کنسولي را در اشتوتگارت به عهده مي گيرد. در سال 1329ش، با آغاز نخست وزيري حسين علاء، عبدالله انتظام در کابينه وي، وزير امور خارجه مي شود و هويدا به عنوان منشي مخصوص و رئيس دفتر امور خارجه منصوب مي گردد.394 ولي با تغيير کابينه، باقر کاظمي، وزير امور خارجه ي دولت مصدق، هويدا را از رياست دفتر وزارتي برکنار و به معاونت اداره ي سوم سياسي منصوب مي کند اما هويدا که اوضاع و احوال را بر وفق مراد خود نمي ديد در مهرماه سال 1330ش، به دعوت کميساري عالي پناهندگان سازمان ملل متحد مأمور خدمت در اين سازمان شد و مدت پنج سال در اين سازمان خدمت کرد و توانست به عنوان رابط کميسيون نقش ويژه اي در کمک به ايجاد پايگاه صهيونيستي عليه جهان اسلام ايفا کند. به گفته عباس ميلاني( نوسنده کتاب معماي هويدا) بحث امکان يک دولت يهودي در بخشي از سرزمين فلسطين هم در آن زمان سخت رايج بود. هويدا از جمله اقليت کوچکي بود که از ايجاد چنين دولتي طرفداري مي کرد و مي گفت اين پادزهر سامي ستيز تاريخ است.395 جالب توجه است که در آن زمان مأموريت کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل توسط وان هگ گدهارت که از فراماسونرهاي معروف و بين المللي بود، اداره مي شد. محمد اختريان در کتابش علت حضور هويدا در سازمان ملل را چنين بيان مي کند:«در زمان حکومت دکتر مصدق، سازمان جهاني صهيونيسم تعطيل شد و نمايندگي سياسي اسرائيل در ايران برچيده شد. در اين زمان اداره امور سازمان جاسوسي يهوديان ايران به کميته بهائيان واگذار گرديد. امير عباس هويدا نيز به دست عناصر با نفوذ و نقابدار بهائي مأمور خدمت در سازمان ملل گرديد.» در سال 1335ش، به تقاضاي رجبعلي منصور (پدر حسنعلي منصور سفير وقت ايران در آنکارا) با سمت رايزن سفارت ايران در ترکيه به آنکارا رفت.

توهین بی شرمانه روزنامه شرق به رزمندگان و بسیجیان / واکنش فوری هیئت نظارت بر مطبوعات خواسته جامعه ایثارگران


روزنامه اصلاح طلب شرق همزمان با هفته دفاع مقدس طی کاریکاتوری موهن، رزمندگان،‌ بسیجیان و شهدای جنگ تحمیلی را متهم کرد که کورکورانه عازم جبهه شده اند.
سیرنیوز؛ روزنامه شرق در شماره روز گذشته خود به انتشار کاریکاتوری پرداخت که به صورت مستقیم یادآور فضای هفته دفاع مقدس و خاطرات هشت سال مقاومت ملی ایرانیان است. در این کار کاریکاتور که با نام “کارتون خواب” منتشر شده است افرادی در ستون نظامی به تصویر کشیده شده اند که در حال کور کردن راه بینایی و بصیرت یکدیگر بوسیله چشم بند هستند. توهین به ملت ایران و حتی دین اسلام،‌ از زمان آغاز به کار دولت اصلاحات در دستور کار نشریات و شخصیت های اصلاح طلب بوده است. اطلاق عناوینی چون «قابلمه به دست»(بهزاد نبوی) و‌ «مرگ موش خور»(رجبعلی مزروعی)،‌ یا کشیدن کاریکاتورهای موهن مانند تشبیه مردم به گوسفند(در اعتمادملی) یا ریختن مدفوع ثروتمندان بر سر خانواده های فقیر(در روزنامه کلمه)،‌ یا زیرسوال بردن صحت آیات و سوره های قرآن چون سوره یوسف (صبح امروز به مدیرمسئولی سعید حجاریان) و عمر حضرت نوح(صبح امروز) و… از جمله این اقدامات است.ادعاهای «دموکراسی خواهی»‌ و «حمایت از مردم» از سوی جریان اصلاحات البته با «توهین مکرر با مردم» قابل جمع است. در نظر این جریان،‌دموکراسی به هیچ وجه به معنای مردم سالاری و حق مشارکت مردم در حکومت نیست. آنان دموکراسی را در چارچوب نظریات پلورالیستی بیشتر می پسندند و مرادشان از دموکراسی،‌ جز «تعدد گروه های قدرت»‌نیست. از نظر آنان، قشرهایی حداقلی از «نخبگان»‌ می بایست برای کسب قدرت «مبارزه عقلانی»‌ کنند و مردم باید با رفتارهای «غیرعقلانی و احساسی»‌ برای حمایت سیاسی از نخبگان بسیج شوند. این است که هر از چندگاهی برای اثبات نبود عقلانیت در مردم،‌ دست به توهین هایی اینچنین زده و مدعی انحصار فهم معانی کاریکاتورهایشان در قشر نخبه! می شوند. تاکنون خبری درباره واکنش هیئت نظارت بر مطبوعات درباره این اقدام بی سابقه روزنامه اصلاح طلب منتشر نشده اما خانواده های شهدا و رزمندان دفاع مقدس به طور مکرر در تماس با رسانه ها خواستار برخورد با این روزنامه موهن شده اند. اما نکته قابل توجه این است که هادی حیدری خالق این اثر در وبلاگ خود نام کاریکاتورش را “چشم بندان” گذاشته که یادآور“پیشانی بند” بسیجیان است. قطعا همین نام از سوی خالق کاریکاتور به روزنامه شرق پیشنهاد شده است که احتمالا مسوولان امر از ترس تذکر و عواقب ممکن، تصمیم گرفته اند از آن صرف نظر کنند و با انتخاب عنوان “کارتون خواب” عملا القای فلاکت اقتصادی را ضمیمه اثر هنری خویش کنند. به هر حال معلوم نیست در حالی که هر ساله چندین زائر خارجی در اردوهای راهیان نور شرکت می کنند و فضای معنوی جبهه ها تا آن سوی مرزها گسترده شده است چگونه در داخل و آن هم در فضای رسانه های عمومی اینگونه حرمت شکنی و قداست زدایی از آرمان ها و خون شهدا صورت می گیرد؟!

تعميق پيوند فتنه‌گران و بهاييان عليه جمهوري اسلامي

 
 
فتنه
پيوند فتنه‌گران و بهاييان عليه جمهوري اسلامي كه در فتنه سال ۸۸ بصورت آشكار كليد خورده بود هم اکنون در حال گسترش و تعميق است.
هامون به نقل از نداي انقلاب: از حدود يكسال پيش تعدادي از فتنه‌گران و ضدانقلاب خارج نشين در پروژه‌ايي مشترك با مركز فرهنگي " هم‌زبان " وابسته به فرقه ضاله بهاييت تهيه و نشر كتاب عليه جمهوري اسلامي را در دستور كار خود قرار دادند.

در اين راستا اخيراً مركز مزبور كتابي تحت عنوان " گفتمان‌هاي معاصر اجتماعي " كه حاوي مقالات و گفتارهاي ۲۱ نفر از عناصر فتنه و ضدانقلاب مي‌باشد را منتشر كرده است.

در اين كتاب ۵۳۰ صفحه‌ايي كه توسط انتشارات " ايرانيان " در واشنگتن منتشر شده است، مقالات و مطالبي از افرادي همچون محسن سازگارا، عبدالکریم لاهیجی، عمادالدین باقی، فاطمه حقیقت‌جو، رحیم رشیدی، آرام حسامی، کاویان میلانی، محمد نوری‌زاد، مهرداد مشایخی، امیرحسین گنج‌بخش و چند فتنه‌گر و ضدانقلاب ديگر درج شده است.

گفتني است، اين مركز بهايي قصد دارد طي ماههاي آينده كتاب مزبور را به زبان انگليسي نيز منتشر نمايد.

خاتمي ممكن است واكسن مقابله باميكروب هاي سبز باشد!

 

خاتمي
يك پايگاه اينترنتي وابسته به اپوزيسيون ضمن بررسي شرايط اپوزيسيون پيش بيني كرد آمدن خاتمي در صحنه انتخابات به جاي آن كه سودي براي مخالفان داشته باشد اسباب اختلاف و شكاف بيشتر در جنبش سبز شود.


هامون به نقل از کیهان:

سايت روزآن لاين با اشاره به تمايل خاتمي براي بازگشت به عرصه سياست مي نويسد: هر چند كه با توجه شرايط موجود از جمله حوادث اخير كه منجر به بازداشت فائزه هاشمي شده و كنش حاكميت با اصلاح طلبان را دستخوش مسائل تازه اي كرده، فرضيه حضور اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري با محوريت خاتمي فرضيه اي ضعيف به نظر مي رسد اما در عين حال اين نوشتار مي كوشد تا تحليلي واقع بينانه از جنبه هاي مثبت و منفي حضور اصلاح طلبان در انتخابات با محوريت محمد خاتمي ارائه دهد.
نويسنده با بيان اينكه «اصولگرايان از حضور اصلاح طلبان داراي مرزبندي مشخص با جنبش سبز استقبال مي كنند و آن را همچون ويروس ضعيف و واكسن در مقابل ميكروب هاي سياسي (اصلاح طلبان سبز) مي دانند»، مي افزايد: شايد حضور خاتمي براي حاكميت چالش برانگيز باشد اما مي تواند تبعاتي هم براي اصلاح طلبان و جنبش سبز داشته باشد. از ظواهر امر چنين برمي آيد كه خاتمي بيش از دو گزينه براي تعامل با حاكميت پيش روي خويش ندارد. در تعامل نخست، خاتمي همچون گذشته با در نظر گرفتن ملاحظات جمهوري اسلامي مي كوشد تا با حفظ حريم ها، سياست هاي اصلاحي خويش را پيش ببرد. اما در تعاملي ديگر خاتمي با ذكر شروطي وارد عرصه انتخابات مي شود كه اين شروط نيز خود سه فرض ديگر را به دنبال دارد.
روزآن لاين نوشت: فرض نخست آن است كه شرايط خاتمي پذيرفته مي شود و وي با اين شروط وارد كارزار انتخاباتي مي گردد. فرض دوم رد شرايط خاتمي به نحوي است كه خاتمي از اعلام كانديداتوري انصراف دهد و فرض آخر رد شرايط خاتمي به گونه اي است كه خاتمي تا پايان كار يعني ثبت نام مقاومت كند و نهايتاً با رد صلاحيت شوراي نگهبان رو به رو شود.
اين پايگاه وابسته به اپوزيسيون مقيم پاريس در پايان نوشت: اين فرضيات، فرضياتي ممكن هستند اما بايد ديد با در نظر گرفتن شرايط موجود كدام فرض محتمل تر است. شرايط سياسي حاكم بر جامعه به روشني گوياي آن است كه زمينه اي براي تعامل نخست وجود ندارد. فرضيه نخست، گرچه از فرضيات بعيد است اما در صورت تحقق مي تواند بزرگترين دستاورد را براي اصلاحات و جنبش سبز در پي داشته باشد؛ گرچه روابط خاتمي و نظام جمهوري اسلامي اكنون در سطحي نيست كه قابل ترميم باشد. ضمن اينكه چنين تصوري از مجموعه حاكميت نسبت به آنكه خاتمي بتواند منجي جمهوري اسلامي شود وجود ندارد و البته پيشتر نيز چنين تصوري وجود نداشته است. از سوي ديگر، از ميان سه فرضيه موجود در تعامل دوم، تنها فرضيه دوم به واقعيت نزديك تر است. در واقع از اظهارات برخي چهره هاي حاكميتي اصلاح طلب نظير محمدرضا تابش، نماينده زادگاه خاتمي در مجلس مي توان چنين برداشت كرد كه آنان چشم انتظار چراغ سبز حاكميت براي حضور در انتخابات هستند اما خاتمي نيز بارها اذعان داشته است كه حتي در صورت وجود چنين چراغ سبزي، بدون برآورده شدن شرايط حداقلي حاضر به كانديداتوري در انتخابات نيست.
فرضيه نخست كه تقريباً فرضيه اي بعيد است و فرضيه سوم نيز با ويژگي هاي شخصيتي خاتمي قرابتي ندارد. هر چند در صورت تحقق قدرت مضاعفي به جنبش سبز خواهد بخشيد. با در نظر گرفتن شرايط موجود مي توان قضاوت كرد كه آيا طرح موضوع كانديداتوري خاتمي به دگرگوني شرايط سياسي منتهي خواهد شد يا صرفاً به ايجاد شكاف ميان جنبش سبز خواهد انجاميد.

 


 

 




تاریخ: چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

زمین خواری یکی از گویاترین موارد فساد در دربار شاه مخلوع

 
 
می یکی از گویاترین موارد فساد در حکومت پهلوی ، دزدی‌های سپهبد پرویز خسروانی و دار و دسته او و زمین خواری که بدستور مستقیم شاه مخلوع و دربار انجام می شد؛ بود.

هامون به نقل از سیرنیوز؛ پرویز خسروانی زمانی که دانشجوی دانشکده افسری بود، خود و خانواده‌اش بی‌پول بودند. آنها 5 برادر و چند خواهر بودند. از خواهران او تنها یکی‌شان را به اتفاق شوهرش در منزل سپهبد خسروانی دیده‌ام. یکی از برادران خسروانی وکیل مجلس شد [شهاب خسروانی]. برادر دیگر به نام عطاءالله خسروانی وزیر کار و وزیر کشور شد. دیگری [خسرو خسروانی] سفیر شد. مرتضی خسروانی نیز با درجه سپهبدی رییس دادرسی ارتش شد. آن که وزیر شد بسیار چاخان و پشت هم انداز بود و آن یکی که سفیر شد بسیار مطیع و سازشکار. پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری به دنبال زن پولداری بود که توسط او وضعش را روبه‌راه کند، تا بالاخره دختری پولدار از یک خانواده بهایی به نام نعیمی پیدا کرد که در انتهای کوچه شهناز (محلی که منزل من در آن واقع بود) می‌نشستند. پدر دختر به نام عبدالحسین نعیمی از بزرگان فرقه بهایی و بسیار متمول بود . او در سالهای 1320 تا 1324 رئیس کمیته محرمانه سفارت انگلیس در تهران بوده و با مستر ترات دبیر اول سفارت انگلیس در امور سیاسی داخلی و خارجی ایران دخالت می کرد . خانم لمبتون که یک دوشیزه 80 ساله انگلیسی است و در جنگ جهانی دوم ریاست کمیته اینتلیجنت سرویس انگلستان را در تهران بر عهده داشت و کلیه امور سیاسی ایران را به نفع انگلستان رهبری می نمود یکی از دوستان و همکاران عبدالحسین نعیمی بوده است . عبدالحسین در 1325 یا 1326 از سفارت انگلیس کنار رفت ولی همکاری خود را در امور سیاسی به طور مخفیانه با سرویس اطلاعاتی سفارت انگلیس در تهران ادامه داد . عبدالحسین نعیمی و خانواده اش در یک باغ 5 هزار متری با ساختمان مجلل سکونت داشتند. پرویزخسروانی هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه می‌افتاد و به عنوان تمرین دوچرخه‌سواری از مقابل خانه دختر عبدالحسین می‌گذشت و نامه عاشقانه رد و بدل می‌کرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند، ولی به علت سماجت پرویز این ازدواج انجام شد و ایشان به عنوان داماد سرخانه به باغ دختر کوچید! پدر دختر در جوار خانه خود خانه‌ای ساخت که خسروانی و زنش در آنجا زندگی می‌کردند. این خانه در کنار بولوار واقع بود و بعدها به اداره نظام‌وظیفه اجاره داده شد و خسروانی و زنش در الهیه خانه مجلل با محوطه پنج هزار متری درست کردند و تا انقلاب در آنجا زندگی می‌کردند. پس از فوت پدر دختر، ارث هنگفتی به زن خسروانی رسید و صاحب چندین باغ و خانه در ونک و چندین ویلا در جنوب فرانسه و آپارتمان‌های متعدد در پیچ یوسف‌آباد و مجتمع سامان و غیره شد. خسروانی در زمان مصدق باشگاه ورزشی تاج را داشت و در آن تعداد زیادی از ورزشکاران و باج‌بگیران سرشناس تهران (مانند شعبان بی‌مخ) را جمع کرده بود. او هر طرف که باد می‌آمد بدان سو می‌رفت. در زمان مصدق (اگر اشتباه نکنم در 30 تیر) ورزشکاران را به خیابان ریخته و به نفع مصدق شعار می‌داد، ولی چندی بعد در 28 مرداد توسط اشرف اجیر شد و همین ورزشکاران را به خیابان ریخت و علیه مصدق و به نفع محمدرضا شعار داد. یک بار همین موضوع را به محمدرضا گفتم. پاسخ داد: « بی‌اشکال است، حال که به نفع من عمل می‌کند!» ولی به علت همین پشت هم‌اندازی و حقه‌بازی‌اش مورد اعتماد نبود. پس از 28 مرداد، خسروانی و باشگاه تاجش به بلای جان مردم تبدیل شد. او راه می‌افتاد و هر جا که زمین شهری مرغوبی می‌دید به مالک آن مراجعه می‌کرد. اگر طرف حاضر می‌شد زمین را به او واگذار کند فبها، وگرنه یک جوخه ژاندارم می‌رفت و یک پرچم سلطنتی را در وسط زمین فرو می‌کرد و خسروانی صاحب زمین را تهدید می‌کرد که زمین برای شاهنشاه است! طرف مسلما تسلیم می‌شد و زمین را واگذار می‌کرد. سند به نام خسروانی، زن یا دو دخترش صادر می‌شد. چنین آدمی را هویدا، سرپرست سازمان تربیت‌بدنی کرده بود. به تدریج، مساله بسیار حاد شد. من پیگیری کردم و بهترین وسیله تحقیق را اداره کل نهم ساواک تشخیص دادم. سرهنگ ضرابی، مدیرکل نهم ساواک، را احضار و به او دستور دادم درباره اموال خسروانی تحقیق کند و در سطح کشور هرچه به نام خسروانی، زن و 2 دختر اوست و سند صادر شده، گزارش نماید. پس از 3-4 ماه گزارش تحویل شد. با کمال تعجب دیدم که نتیجه بیش از تصور قبلی‌ام است: در مراکز استان یک یا چند زمین، در مراکز شهرستان‌ها یک زمین، ‌در برخی مراکز بخش یک زمین و در تهران ده‌ها زمین، که همه بسیار مرغوب و وسیع بود، به نام خسروانی و خانواده‌اش است. خود خسروانی علاوه بر باشگاه‌های ورزشی تاج، به تدریج تاسیسات ورزشی دیگری تاسیس کرده بود که بسیار مدرن بود. یکی از این تاسیسات در خیابان بخارست و دیگری حوالی ونک بود، که ساختمان مجللی با بیش از 10 زمین تنیس در محوطه‌ای حدود 10هزار مترمربع بود. بعلاوه، در آنکارا (ترکیه) نیز تاسیسات ورزشی مهمی احداث کرده بود که سند به نام خودش بود. اداره کل نهم ساواک در گزارش خود لیست کاملی از زمین‌ها و تاسیسات خسروانی در سطح کشور ارائه داد که به بیش از 200 رقم می‌رسید. این گزارش سرهنگ ضرابی باید جزء مدارک «دفتر ویژه اطلاعات»، که مسوول حفاظت آن سرتیپ نجاتی بود، موجود باشد. گزارش فوق را به محمدرضادادم . ذیل گزارش نوشت « به علم ارجاع شود » به علم (وزیر دربار) ارجاع شد . علم و خسروانی باهم توافق کردندکه وی ظاهرا کلید اموال خود را به بنیاد پهلوی ببخشد، ولی عملا با اهداء چند قلم قضیه را فیصله دهد . چنین شد و حدود هفت هشت قطعه در تهران با به بنیاد واگذار کرد و در نامه ای به محمدرضا نوشت « جان نثار هرچه داشت و نداشت به بنیاد واگذار کردم ! » مدتی گذشت و من قضیه را متوجه شدم و گزارشی به محمدرضا دادم که آنچه خسروانی به بنیاد واگذار کرده چند قلم ناچیز از 200 قلم اموال اوست و تازه استفاده آن را به صورت ظاهر برای باشگاه تاج (و در واقع برای خودش) برداشت می کند . محمدرضا مجددا نوشت « به علم ارجاع شود !» ارجاع شد ولی این بار علم اقدامی نکرد .

سایت Bank Of America توسط مسلمان حامی رسول الله هک شد

 


altساعاتی پیش و در ادامه فراخوان برای هک سایت های آمریکایی، سایت Bank Of A merica توسط گروهی از جوانان مبارز هک شد. متن اعلام هک سایت فوق به این شرح است:

هامون به نقل از بولتن نیوز:

Breaking news
Site of Bank of America went down
This site encountered a serious errors a few minutes after huge attack made by Muslims worldwide
Access to this site is hardly possible.

alt

 
 

هشدار موسسه مطالعات امنیت داخلی دانشگاه تل‌آویو به مقامات رژیم صهیونیستی درباره ایران


 
 

موسسه مطالعات امنیت داخلی دانشگاه تل‌آویو ضمن هشدار به مقامات کابینه جنگ رژیم صهیونیستی از جمله آویگدور لیبرمن وزیر خارجه، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و ایهود باراک وزیر جنگ این رژیم، تنش های به وجود آمده بین اسرائیل و آمریکا را به نفع ایران ارزیابی کرد.


هامون به نقل از محدوده:

در این گزارش که بخش از آن را یکی از کارشناسان کنترل تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در گفتگو با روزنامه با جروزالم‌پست افشا کرده است، آماده است که براساس تحلیل های صورت گرفته تنها برنده تنش های بین مقامات آمریکا و اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران است به همین دلیل مقامات مسئول در این رژیم از جمله مسئولان سیاست خارجی در اسرع وقت باید از ادامه تنش ها جلوگیری و سیاست فشار مجدد به مقامات غربی برای در تنگنا گذاشتن ایران را عنوان کنند.

 

در بخشی از این گزارش ضمن انتقاد به رفتار مقامات ایالات متحده، عنوان شده است آمریکا از سویی بارها اسرائیل را از حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران منع می‌کند و از سوی دیگر خود هیچ خط قرمز مشخصی برای ایران تعیین نمی‌کند که این رفتار آمریکا به طرز ناراحت‌کننده‌ای حس بدبینی برای ساکنین سرزمین های اشغالی بوجود می آورد.


موسسه مطالعات امنیت داخلی اسرائیل از مقامات آمریکا خواسته خط قرمز برخورد با ایران رابطه این کشور با رژیم صهیونیستی در نظربگیرد و در توضیح این بحث آورده است که خطوط قرمز ابزارهایی برای اعمال فشار دیپلماتیک به کشورها هستند و تاکنون آمریکا تنها سلاح هسته‌ای را به عنوان خط قرمز خود با جمهوری اسلامی دانسته است که این خط قرمز توسط ایران تاکنون جدی گرفته نشده است.

 

لازم به ذکر است مقامات رژیم‌صهیونیستی که تا چند هفته پیش دائما از طرح حمله قریب‌الوقوع به ایران صحبت‌ می‌کردند، پس از نادیده گرفته شدن در جامعه بین‌الملل اکنون تلاش بی‌نتیجه دیگری را برای تعیین خط قرمز برای برنامه هسته‌ای ایران آغاز کرده‌اند.


واکنش‌ خشمگینانه منافقین در مورد فعالیت‌های ضد تروریستی ایران در اجلاس نم

 
 
به دنبال اقدامات موفق و تاثیرگذار ایران در حاشیه شانزدهمین اجلاس نم با هدف معرفی کشورمان به عنوان قربانی اقدامات تروریستی، موجی از واکنش‌ها از سوی جریانات معارض نظام براه افتاده است.

ایرانهامون به نقل از باشگاه خبرنگاران: یکی از اعضای منافقین در اروپا که در موضوع دادگاه‌های 67 علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند، ضمن حمله به این اقدام در حاشیه اجلاس نم، سعی کرد عاملین ترور دانشمندان هسته‌ای را بی گناه نشان داده و اتهامات این افراد را بی اساس جلوه دهد.

این عضو منافقین که خود از زندانیان سال 67 بوده و به لطف ادعای منافقانه مبنی بر جدایی از جریان نفاق با عفو روبه‌رو شده است و هم اکنون در اروپا فعالیت می‌کند، تلاش‌های حقوق بشری و پیام صلح ایران را نمایش خیمه شب بازی نامیده است.

وی با لحنی توهین آمیز از حضور خانواده شهدای ترور هسته‌ای در حاشیه اجلاس یاد و سعی کرد تا این اقدام ایران را بی اثر و کم رنگ جلوه دهد.

این عنصر منافقین بدون اشاره به بازتاب‌های بین‌المللی حضور خودروهای دانشمندان هسته‌ای و نمایشگاه ایران قربانی تروریسم در حاشیه اجلاس، به شرح زندگی و فعالیت‌های چند تن از کسانی می‌پردازد که نقششان در ترور دانشمندان هسته‌ای اثبات شده و پس از محاکمه به اعدام محکوم شده‌اند.

وی نه تنها سعی کرده افرادی چون جمالي فشی، عامل ترور شهید علی‌محمدی را بی‌گناه نشان دهد، بلکه منکر نقش موساد و گروهک منافقین در ترور دانشمندان هسته‌ای شده است.

بر پایه این خبر در حاشیه اجلاس عدم تعهد، برنامه‌هایی با هدف معرفی مظلومیت ایران در مواجهه با تروریسم دولتی از قبیل برگزاری نمایشگاه «ایران قربانی تروریسم»، اهدای گل از سوی فرزندان خانواده‌های شهدای ترور به شهدای هسته‌ای و دیدار آرمیتا رضایی‌نژاد دختر شهید دانشمند داریوش رضایی‌نژاد با دبیرکل سازمان ملل به همت موسسه راهبردی دیده بان به اجرا در آمد.

این اقدامات نه تنها باعث واکنش بسیاری از شرکت کنندگان در اجلاس مبنی بر همدردی با ملت ایران و خانواده شهدای ترور شد، بلکه سبب شد تا دبیرکل سازمان ملل در دیدار با رئیس جمهور ایران اذعان کند که ایران قربانی تروریسم است.

منبع: موسسه راهبردي ديده‌بان

ن

آقای خاتمی! نقد اصلاحات پیشکش؛ با فتنه مرزبندی کنید

دور جدیدی از فعالیت‌های اصلاح‌طلبان برای آنچه که آنان «ایجاد تمهید برای گشایش فضا» می‌خوانند، روز گذشته با انتشار اظهارات سید محمد خاتمی ظهور و بروز یافت.

خبرگزاری فارس: آقای خاتمی! نقد اصلاحات پیشکش؛ با فتنه مرزبندی کنید

 

هامون به نقل از فارس، دور جدیدی از فعالیت‌های اصلاح‌طلبان برای آنچه که آنان «ایجاد تمهید برای گشایش فضا» می‌خوانند، روز گذشته با انتشار اظهارات «سید محمد خاتمی» در جمع تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر ظهور و بروز یافت.

سید محمد خاتمی در اظهارات خود با ادعای دلزدگی مردم، خواستار گشودن فضا برای اصلاح‌طلبان شد و گفت: اصلاح‌طلبان برای نقد اصلاحات نیازمند گشایش فضا هستند.

این اظهارات خاتمی در حالی بیان می‌شود که بنا بر اعتراف تئوریسین‌های جبهه اصلاحات، هدف اصلی اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی نه صرف رقابت انتخاباتی، که بدست آوردن فضای لازم برای احیای تشکیلاتی و گفتمانی ‌خود است؛ فضایی که آنان به دلیل عملکرد خود در فتنه 88 زمختی غیرقابل انکاری را بر چهره خود حک کرده و «بحران مقبولیت و مشروعیت» را مجددا در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 90 برای خویش به ارمغان آورده‌اند.

از دیگر سو نگاهی عمیق‌تر به اظهارات سید محمد خاتمی و ادعاهای وی بیانگر آن است که:

1- شخص خاتمی به نیابت از اصلاح‌طلبان، استراتژی یک گام به عقب دو گام به جلو را مدنظر داشته و با بیان اینکه این جریان فقط گشایش فضا را خواستار است، تلاش دارد تا با احیای اصلاحات به بهانه نقد این جریان، فعالیت در فضای اجتماعی  را در دستور کار خود قرار داده و با فربه‌گی در این ساحت، قدرت سیاسی را هدف آتی خود قرار دهد.

2- آقای خاتمی در حالی از گشایش فضا سخن به میان می‌آورد که جریان اصلاحات در «آزادترین و پرشورترین» انتخابات کشور( در سال 88 ) نشان داد که بازیگر پرمدعایی بیش برای دمکراسی نیست چه این که در این میدان آزاد، پیش از اعلام نتایج انتخابات، وی پیروزی میرحسین موسوی را تبریک گفت و در 30 خرداد، مجمع روحانیون تشکل تحت مدیریت خاتمی، مردم را به حضور خیابانی فراخواند و به آتش کشیدن سطل های زباله، تمرین دمکراسی آنان شد!

براستی اصلاح طلبانی که اینچنین فضای آزاد را مورد تاخت و تاز قرار داده، از قانون عبور کردند و سیاست‌های اصولی نظام را در روز قدس و 25 بهمن به استهزاء گرفتند و حتی تصویر امام راحل(ره) را به دستان ناپاک برای پاره شدن سپردند، چگونه است که هوس مشق دوباره دمکراسی کرده اند!

3- آقای خاتمی در حالی از گشایش فضا برای نقد اصلاحات سخن به میان می‌آورد که وی و یارانش تاکنون هیچ گونه انتقادی به عملکرد خود در ‌فتنه 88 نداشته‌اند؛ نه نقدی به اقدامات براندازانه‌شان، نه نهیبی به آشوب‌هایشان، نه اعتراضی به حمایت‌های دشمنان نظام از اغتشاشات و نه فریادی از سر اعتقاد به مخالفان جمهوری اسلامی هنگام هتاکی آشوبگران علیه ستون فقرات مبانی نظام و انقلاب.

براستی، باید به آقای خاتمی گفت: نقد اصلاحات بماند برای بعد، چرا از فرصت نقد فتنه 88 سخن به میان نمی‌آورید؟

4- اظهارات آقای خاتمی از دیگر سو نشان می‌دهد که هر چند وی و همفکرانش از دلبستگی خود به نظام سخن می‌گویند اما همچنان مشرب «کت اپوزیسیونی و شلوار پوزیسیونی» را دستور کار خود قرار داده‌اند؛ تا هم منتقد حاکمیت باشند و هم در درون حاکمیت! این روش شترمرغی، افکار عمومی را همچنان منتقد آنان می‌سازد که اینان نه «سرمایه‌اند»، نه «جدی»، نه «معتبر»، نه «حرفه‌‌ای»، نه «منطقی»، نه «وزین و وثیق» و نه «اخلاقی و قابل اعتماد».

5- این روزها بیان آشکار و پنهان اصلاح طلبان نشان می‌دهد که این جریان به دنبال تغییر وضعیت خود در سپهر سیاسی کشور است و در این میان آنچنان مصر است که بازی را واژگونه کرده و بدون هیچ اشاره‌ای به آسیب‌هایی که به نظام وارد ساخته‌اند، می‌کوشند نعل وارونه زده و با تحریف واقعیت‌ها، فتنه‌انگیزی‌های خود را از افکار عمومی پنهان ساخته و خود را معتقد به مبانی نظام جمهوری اسلامی نشان دهند.

اگر جز این است، بهتر است آقای خاتمی تنها به چند جمله بیان شده توسط تئوریسین‌ها و دوستان خود در خلال روزهای گذشته و سال‌های پیش پاسخی دهند که آیا اعتقاد به مبانی نظام می‌تواند منجر به بیان این اظهارات شود؛ گفته‌هایی همچون:

- فرق ما با براندازها در روش است (علیرضا علوی تبار)

- انقلاب اسلامی، متاثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها یکسان خواهد بود (عباس عبدی)

- ساختار سیاسی دچار وارونگی شده است، اما راه حل بازگشت به سال 84 نیست بلکه باید تمامی ساختار سیاسی کشور بازسازی شود(احمد پورنجاتی)

- نباید از هدایت اعتراض‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قومی و… در یک مسیر و تجمیع قدرت ها واراده ‏های متکثرغافل شد(محمدرضا تاجیک) و...

بی‌شک این اظهارات که هیچ یک نیز تاکنون از سوی اصلاح‌طلبان و شخص سید محمد خاتمی مورد اعتراض قرار نگرفته، نشان می‌دهد که این جریان از گشایش فضای مورد نظر خود چه اهدافی را طلب کرده و به چه سوداهایی دل بسته است.

 




تاریخ: چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

جشن‌های شاهنشاهی، اوج فساد و تباهی در ایران

ظام‌های شاهنشاهی برپایه‌های ظلم و جور، فساد و تباهی، خیانت و جنایت و ضلالت و گمراهی بنا شده و همواره در تعارض با جبهه حق و تعالیم پیامبر اسلام قرار داشته‌اند. اصولا پادشاهان ایران وجود اسلام و قوانین جامع و آزادی بخش آن را با موجودیت خویش در تضاد می‌دیدند، زیرا این قوانین هم نظام‌های جور شاهنشاهی را نشانه می‌رود و سیطره مرگبار پادشاهان و خصال نکوهیده‌ای چون احساس علو و برتری در زمین را برنمی‌تابد، و هم در توده‌‌های مردم بینش وآگاهی می‌آفریند و آنان را نسبت به سرنوشت خویش مسئول و متعهد می‌سازد و برای گسستن زنجیرهای اسارت و بردگی، قدرت می‌بخشد.

altپادشاهان برای اینکه بمانند و بر اریکه‌‌های ریاست تکیه زنند و مردم محروم را به اسارت و بردگی درآورند و منابع ثروت آنان را غارت کنند و به استثمار و بردگی مستمر محکوم سازند، با اسلام و پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و همه کسانی که تداوم دهنده راه پاک رسول الهی و امامان معصوم می‌باشند - یعنی فقها و علمای آزاده و جهادگر علیه ظلم و جور و تباهی - ستیزه می‌ورزیدند و این حرکت مخرب تا امروز امتداد داشته و هم اینک در کشورهای مسلمان‌ حکام جور با آراستن ظاهر خود به دیانت به منظور فریب افکار عمومی، با حقیقت اسلام می‌ستیزند و به طور خزنده و مرموز تداوم دهنده اسلام شاهنشاهی به ویژه در قالب چهره امروزین آن یعنی اسلام غربی و آمریکایی می‌باشند.

رژیم پهلوی در حالی که استعمار خارجی و استبداد داخلی به تاخت و تاز می‌پرداخت و فقر و محرومیت و فساد و تباهی در همه جا رخنه کرده بود، ‌بر مزار کوروش جشن‌‌های 2500 ساله شاهنشاهی را با اهداف خاص و به منظور بسط سلطه برگزار كرد و هزینه‌های سنگین آن را بر ملت محروم ایران تحمیل نمود.

امام خمینی درباره نظام شاهنشاهی ایران و جشن‌‌های ننگین به منظور بزرگداشت آن چنین می‌فرمایند:

"شاهنشاهی ایران، از اولی که زاییده شده است تا حالا، روی تاریخ را سیاه کرده است. جنایات شاههای ایران روی تاریخ را سیاه کرده است. برج از سر درست می‌کردند: سر مردم را می‌بریدند، قتل عام می‌کردند، بعد برج درست می‌کردند با آن. برای این شاهها ما باید، ملت اسلام باید جشن بگیرد! بازار تهران باید از سرمایه خودشان بدهند برای این جشنها. جشن برای او باید گرفت که در پناه او مسلمین راحتند، جشن برای آنی باید گرفت که برای اینکه یک خلخالی از پای یک نفر معاهد، - معاهده - درمی‌آید آرزوی مرگ می‌کند نه کسی که اگر یک دفعه یک شعاری بر خلاف هوای نفس او داده بشود، بفرستد بریزند در دانشگاه. آقا نوشته‌اند که دخترها را اینقدر زده‌اند که پستانهای اینها محتاج به جراحی است، در همین چند وقت واقع شده است و نجف بی‌اطلاع است. [گریه حضار] فضاحتهای دیگر که کردند قابل ذکر نیست. چرا؟ برای اینکه شعار دادند که ماجشن 2500 ساله را نمی‌خواهیم، ما گرسنه هستیم، گرسنگی مسلمانها را رفع کنید، جشن نگیرید، ‌روی مرده‌‌ها جشن نگیرید. آقا برسانید به دنیا، چرا نجف اینقدر خواب است؟ ما مسئول نیستیم؟ تمام کار ما برای مسلمین درس است؟ فقط همین، که ما درس بخوانیم؟ ما نباید به درد مسلمانها برسیم؟ ما نباید اعتراض کنیم که چرا نفت ایران و اسلام را برای مملکتی که در حال جنگ با مسلمین است می‌فرستید؟ این اعتراض ندارد؟ نباید این گفته بشود؟ ما برای چه سلاطینی، برای چه سلاطینی جشن بگیریم؟ مردم چه خوشی از سلاطین [دارند]؟ برای آقامحمدخان قجر ما جشن بگیریم؟! در زمان خود ما - زمان خود من - بوده است آن روسیاهیهایی که به بار آوردند، برای کسانی که در مسجد گوهرشاد مسلمین را آنطور قتل عام کردند که خونهایش به دیوار تا مدتی بود و مسجد را درش را بسته بودند که کسی نبیند، ما جشن بگیریم؟! برای آنکه 15 خرداد را پیش آورده، و به طوری که گفته‌اند و یکی از علمای قم به من گفت که در قم چهارصدنفر را کشته‌اند و روی هم رفته گفته می‌شود که پانزده هزار مردم را قتل عام کرده‌اند، ما جشن بگیریم؟! برای اینها ما باید جشن بگیریم؟! خوبهای اینها شقاوت داشتند. یکی از آنهایی که جزء خوبها حسابش می‌کنند و شاید فواتح برایش خوانده می‌شود، برای خاطر اینکه یکوقت به کالسکه او جسارت کرده بود یک فوج گرسنه - در بین راه حضرت عبدالعظیم نان خواسته بودند، گرسنه بودند، بیچاره بودند، یک سنگی هم پرت شده بود یا کرده بودند طرف کالسکه او- گفت که این فوج یا این دو فوج را طناب بیندازید، بردند طناب انداختند وعده کثیری را با طناب خفه کردند. "(1)

حضرت امام خمینی در بخشی از سخنان خویش می‌فرمایند:

"پس چه شد این حرفهای شماکه می‌گویید همه ایران در رفاه هستند؟ همه ایران در رفاه هستند و بچه‌هایشان را می‌فروشند برای گرسنگی! در رفاهند همه ایران؟! چه رفاهی الان برای ایران هست؟ بازار ایران را دارند الان چپاول می‌کنند که یک مقداری‌اش را خرج این جشن مفتضحانه بکنند، باقی‌اش را هم خودشان مصرف کنند یا مامورین مصرف کنند. سرمایه‌های مردم و مسلمین بیچاره را صرف این می‌کنند و از بودجه خود مملکت چقدرها، چقدر میلیونها، دهها میلیون خرج یک همچو ملعبه‌ای، یک همچو مضحکه‌ای می‌کنند. برای چه؟ برای هوای نفس"(2)
برای آگاهی از اهداف خاص رژیم ستمشاهی از برگزاری جشن‌‌های شاهنشاهی لازم است به واقعیت‌های ذیل توجه شود:
رژیم خواهان بسط نظام لائیک به عنوان فرهنگ مستقر در جامعه بود و نظام شاهنشاهی در این باره، ترکیه را الگوی خود قرار داده بود. ارائه فیلم‌های سینمایی، رمان‌های غربی، انتشار کتاب‌ها و برگزاری جشن هنر شیراز و جشن‌های 2500 ساله، جشن‌های تاجگذاری و... ابزارهایی برای تحقق این هدف بودند. در ستایش بیست و پنجمین قرن تاسیس امپراتوری ایران، مردم و محمدرضا پهلوی در برابر آرامگاه کورش ادای احترام می‌کنند. عبارت زیر بخشی از آغاز و پایان سخنرانی شاه در مقابل مقبره کورش است كه به نقل از مطبوعات آن زمان نقل ميشود :
«...کورش، شاه بزرگ، ‌شاه شاهان، شاه هخامنشی، شاه ایران زمین، از جانب من شاهنشاه ایران و از جانب ملت من بر تو درود باد.. کورش، شاه بزرگ در این لحظه درخشان تاریخ ملت ایران، من و همه ملت ایران به روان تو درود می‌فرستیم و خاطره فراموش نشدنی تو را پاس می‌داریم.....در میانه اکتبر 1971 میلادی، 69 نفر از سران کشورهای گوناگون یا نمایندگان آنها شامل 20 پادشاه و امیر، 5 ملکه، 21 شاهزاده، 16 رئیس جمهور، 3 نخست‌وزیر، 4 معاون رئیس جمهور، 2 وزیر خارجه در آرامگاه کورش در پاسارگارد حضور به هم رساندند. ...این یک مهمانی بزرگ نبود بلکه مراسم بزرگداشت 25 قرن تاریخ و تمدن بود. در طول روز کاروان اتومبیل‌ها با اسکورت از شهر شیراز می‌گذشتند تا به جایگاه کاخ شاهان کهن ایران در دل بیابان بروند. کاخی که از زمان کورش به یادگار مانده بود. ...محل برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی در یک اردوگاه به صورت یک ستاره با 5 شاخه بود که از مرکز اقامتگاه سلطنتی منشعب می‌شد و این 5 شاخه نماد 5 قاره بود. 3 چادر بزرگ، 53 چادر کوچک مطلا و دارای تهویه مطبوع که با مبل‌های ارسالی از فرانسه تزیین شده بود از امکانات محل اقامت مهمانان شاه بود. هر رئیس دولت یک چادر داشت با یک اتاق نشیمن، 2 اتاق خواب و حمام، اتاقی برای مستخدمان، یک آشپزخانه کوچک و یک ناهارخوری. شاه و شهبانو شخصا بر همه مقدمات این مراسم نظارت کرده بودند. شب بعد از مراسم شادباش، مهمانان از چادرهای خود بیرون می‌رفتند و تخت جمشید و ویرانه‌های کاخ جا‌نشین او کورش و داریوش وسپس کمبوجیه را بازدید می‌کردند...10 هزار قاطر و 6 هزار شتر لازم آمد تا گنجینه‌های تخت جمشید را از آنجا انتقال بدهند. نقطه اوج مراسم برای مهمانان، برنامه نور و صدا در میان سنگ‌های عظیم بود، سنگ‌های عظیمی که همه رویدادهای تاریخ ایران را در آنجا به نمایش گذاشته بودند.
شاه می‌گوید:... در این روز بزرگ تاریخ ایران از تخت‌جمشید، زادگاه شاهنشاهی کهنسال ایران در حضور سران کشورهای جهان، امیدوارم بتوانم الهام‌بخش همه مردم زمین در ادامه راه آنان باشم... رژه تخت جمشید آغاز می‌شود. ...ابتدا رژه مردان پارسی در لباس‌های پوستی بود که ایام پیش از تاریخ را به خاطر می‌آورد. سپس نوبت به نیروهای هخامنشی می‌رسید، اولین سپاهی که جهان را مسخر کرده بود. آنها با تانک‌هایی می‌آمدند که دشمنان خود را به وسیله آنها در هم می‌شکستند و نوای شیپورهایشان نوید صلح را می‌داد. چگونگی طراحی لباس، سلاح‌‌های جنگی و آلات موسیقی را باستان‌شناسان و تاریخ نگاران بیش از 10 سال مورد بررسی قرار داده بودند، زمانی که ابتدایی‌ترین وسایل و آلات جنگی وجود نداشت. در دوره‌های آغازین حتی افسار برای اسب‌ها وجود نداشت و این دژهای چوبی بودند که دشمنان را به وسیله آنها محاصره می‌کردند و با کشتی‌ها پلی را به طول 38 مایل در دریای مدیترانه به وجود می‌آوردند تا بتوانند از دریا بگذرند، آن هم قبل از این که دوره‌های ارتش‌های نو فرا برسد...ارتش اسکندر مقدونی و دیگر ارتش‌های بعدی از روش‌های ایرانیان تقلید می‌کردند. در طول 500 سالی که دیوار چین ساخته شد، هانیبال از کوه‌های آلپ گذشت، سزار سرزمین گل‌ها را فتح کرد و این سربازان پارتی سلسله ساسانیان بودند که مرزهای ایران را پاس می‌داشتند ووحشت در دل دشمنان می‌افکندند. روح ایران بارها سر بر افراشت و شیپورها هرگز از دمیدن باز نایستادند. سپس نوبت سپاهیان سامانی رسید، با نیزه‌های بلندشان و سلاح‌های ویژه‌شان که همزمان با ترویج دین اسلام توسط محمد(ص) بود. سپس نوبت به صفاریان رسید و بعد نوبت به دیلمیان و آنگاه صفویان روی کار آمدند ... هنگامی که سپاهیان صفوی از مرز و بوم ایران پاسداری می‌کردند، ‌کریستف کلمب سرگرم کشف آمریکا بود. بعد از سلسله صفوی حکومت نادرشاه افشار بود. دولت افشاریه معاصر پرنس چارلی بود که پرچم طغیان را در اسکاتلند برافراشت و این سلسله افشاریه بود که توپ‌های کوچکی را به نام زنبورک روی شترها سوار کرد و آن زمانی که سپاهیان زند دست به عمران و آبادانی کشور زدند و آرامش را در کشور برقرار کردند، اعلامیه استقلال آمریکا صادر شد....
شاه از برپایی این جشن‌ها هدف‌های زیادی را دنبال می‌کرد. وی با اجرای این مراسم سعی داشت که بر وجود نهاد سلطنت در ایران به مدت 2500 سال و تداوم این نهاد تا فرمانروایی خود تاکید کند و به ایرانیان بفهماند که ایران کشور بزرگی شده است و او به عنوان پادشاه این کشور، خود را وارث و نگبهان یک تاج و تخت 2500 ساله می‌داند. وی همچنان در پی کسب وجهه بین‌المللی برای حکومت خود و تحکیم مشروعیت سلسله پهلوی بود تا بتواند در سایه آن، اعتماد دولتمردان بیگانه را برای سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران بدست آورد. خودبزرگ بینی از دیگر انگیزه‌های شاه برای برگزاری جشن 2500 ساله بود.
شاه در مقایسه با بسیاری از شخصیت‌های مطرح جهان که از وجهه مردمی برخوردار بودند، در میان مردم ایران جایگاهی نداشت. وی دارای امتیاز ویژه‌ای نبود تا در برابر آن به خود ببالد. نه از نسب بهره‌ای داشت و نه از کمال. او برای جبران این سرخوردگی و نیز کسب اعتبار کاذب امیدوار بود که با پیوند دادن حکومت خود به کورش و 2500سال پادشاهی و احیای باستان‌گرایی یا نادیده گرفتن تاثیر انکارناپذیر اسلام در تاریخ 1400 ساله گذشته ایران، خود را در برابر جهانیان به عنوان پادشاهی توانا و بی‌همتا قلمداد کند، تلاشی که البته ناموثر بود. »(3)
امام خمینی در بخشی دیگر از سخنانشان، درباره آثار شوم جشن‌های شاهنشاهی چنین می‌فرمایند:
"این انقلاب ننگین و خونین به اصطلاح سفید، که در یک روز با تانک و مسلسل پانزده هزار مسلمان را- آنطور که معروف است - از پای درآورد، روزگار ملت را سیاهتر ساخت. زندگی دهقانان و زارعین اسیر را بیشتر تباه کرد. اکنون در بسیاری از شهرستانها و اکثر روستاها درمانگاه، دکتر و دارو وجود ندارد. از مدرسه، حمام و آب آشامیدنی سالم خبری نیست و - به حسب اعتراف بعضی از مطبوعات - در بعضی از دهات، کودکان معصوم را از گرسنگی به چرا می‌برند ولی دستگاه جبار صدها میلیون تومان از سرمایه این مملکت را صرف جشنهای ننگین می‌کند، جشن تولد این و آن، جشن بیست و پنجمین سال سلطنت، جشن تاجگذاری و از همه مصیبتها بالاتر جشن منحوس 2500 ساله شاهنشاهی، ‌که خدا می‌داند چه مصیبت و سیه‌روزی برای مردم و چه وسیله اخاذی و غارتگری برای عمال استعمار به بار آورده است. بودجه هنگفت و سرسام آوری که در این امر مبتذل صرف می‌شود اگر برای سیرکردن شکمهای گرسنه و تامین زندگی سیه‌روزها خرج می‌شد، تا اندازه‌ای از مصیبتهای ما می‌کاست لیکن استفاده جویی و خودکامگی نمی‌گذارد که اینها به فکر ملت باشند. دستگاه جبار، با پول ملت مسلمان، برای شاهانی که در هر عصر ملتها را در زیر چکمه‌های نظامی خود خرد کرده‌اند، شاهانی که همیشه با مذاهب حقه دشمنی داشتند، شاهانی که دشمن اسلام بوده و نامه حضرت رسول(ص) را پاره کردند (4) شاهانی که نمونه آنان در عصر حاضر پیش چشم همه است، جشن می‌گیرد و چراغانی می‌کند." (5)
امام خمینی همچنین اعلام می‌کنند:
"هر روز می‌شنود، هر روز ناله مردم را می‌شنود، هر روز اطلاع می‌دهند که دخترها را چه کردند، دخترها را کشتند بعضی‌شان را، سر ناهار ریختند آن قلدرها و چماق کشها، ریختند سرناهار، دیگ، نمی‌دانم، [آب یا غذای] جوش را ریختند به سر این بیچاره‌ها. چه شده است؟ گفتند: مثلا مرده باد زید، زنده باد زید. این آدم کشتن دارد؟! گفتند ما جشن 2500 ساله را می‌خواهیم چه کنیم، جشن را آنها باید بگیرند که زندگی دارند، آنها باید بگیرند که یک حکومتی دارند که در تحت نظر آن حکومت در رفاه هستند، در پناه هستند. جشن برای حضرت امیر باید بگیرند که در زیر شمشیر او مردم در پناه هستند، مردم در امان هستند، هیچ کس نمی‌ترسد در حکوت او الا از خودش، از حکومت نمی‌ترسد. برای اینکه حکومت حکومت عدل است. حکومت عدل ترس ندارد، از خودش انسان باید بترسد. اما اینجا اینطوری است؟"(6)
پاورقی:
1 - صحیفه امام، ج 2، ص 363 و 364
2 - همان مدرک، ص 364
3 - هفته نامه "ایام" شماره61، ص 5
4 - اشاره به جسارت خسروپرویز، پادشاه ساسانی
5 - صحیفه امام، ج 2، ص 325
6 - همان مدرک، ص 367
منبع : باشگاه اندیشه




تاریخ: یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
 

 

 

این اتفاقات در حالی روی می دهد که کومله مهتدی و دمکرات هجری، متحد و هم پیمان نزدیک هم هستند و در اسفند سال گذشته، سرکردگان این گروهک های تروریستی یعنی عبدالله مهتدی و مصطفی هجری در دیداری مخفیانیه به دستبوسی رضا ربع پهلوی پسر شاه مخلوع ایران رفته بودند.

هامون به نقل از بولتن نیوز:

عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک تروریستی کومله، سه شنبه هفته گذشته با هیاتی از سرکردگان حزب منحله دمکرات کردستان ایران به سرپرستی مصطفی هجری جلسه برگزار کرد. این چندمین نشست میان دو طرف در 6 ماهه گذشته محسوب می شود اما از آنجا که به فحش و الفاظ رکیک کشیده شد متفاوت از جلسات قبلی بود.

به گزارش بولتن نیوز از زرگویزله، مقر اصلی گروهک کومله مهتدی، در این نشست که در فضایی پرتنش و جنجالی برگزار شد، اوضاع سیاسی جمهوری اسلامی، وضعیت منطقه ای ایران، کردستان و خاورمیانه بررسی شد.

 

سرکرده تروریست کومله در این جلسه، پیشنهاد تشکیل یک ستاد مشترک برای اتخاذ سیاست های همسو در قبال اتفاقات آینده را به هجری سرکرده دمکرات می دهد. اما مثل همیشه سرکرده تروریست حزب منحله و تجزیه طلب دمکرات کردستان ایران، شروع به بهانه تراشی کرده و راضی به تشکیل ستاد پیشنهادی مشترکی که عبدالله مهتدی پیشنهاد آن را داده بود نمی شود.

عبدالله مهتدی که در صدد است تا با تشکیل و ایجاد این ستاد مشترک، پول های بیشتری را به جیب بزند، این پیشنهاد را در زمانی ارائه می کند که حزب منحله دمکرات مانند گذشته اعلام کرده حزب مادر و اصلی در کردستان ایران است و آنها بیشتر از همه‌ی احزاب و گروه ها در بین مردم جایگاه دارند و دیگر احزاب و جریان ها، خصوصا کومله مهتدی، جایگاهی در کردستان ایران و در میان مردم آگاه کرد ندارند.

پیش از این عبدلله مهتدی این پیشنهاد را به دیگر جریان های اپوزیسیون کردی داده بود اما هیچکدام از آنها تا کنون این پیشنهاد را قبول نکرده اند، چرا که می دانند منفعت تشکیل چنین ستادی تنها به جیب شخص عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله می رود.

اخبار داخلی حاکی از آن است که پس از تبادل نظر دو طرف در خصوص وضعیت احزاب مخالف کردی و بحث در خصوص ادامه ارتباطات فی مابین و تشکیل ستاد مشترک، این نشست با سخنان تند عبدالله مهتدی سرکرده کومله خطاب به مصطفی هجری سرکرده حزب منحله دمکرات، به جنجال و تنش کشیده شده است.

عبدالله مهتدی از حزب منحله دمکرات بشدت انتقاد کرده که چرا آنها با شاخه های دیگر کومله که بنام کومله فعالیت دارند، رابطه داشته و حتی در نشست های خود با کومله های علیزاده و عمر ایلخانی زاده، از آنها بعنوان کومله یاد کرده اند.

هجری نیز بعد از اعتراضات مهتدی عصبانی شده و با لحنی تند و هشدار آمیز، خطاب به عبدالله مهتدی می گوید: هر وقت که شما از همکاری و برگزاری جلسات مشترک با شاخه انشعابیون حزب منحله دمکرات یعنی جناح خالد عزیزی دست برداشتید و در جلساتتان با آنها، از عنوان "حزب دمکرات کردستان" استفاده نکردید آنگاه حق دارید از ما انتقاد کنید.

هجری در ادامه می گوید: حزب دمکرات فقط یکی است و آن هم حزب دمکرات کردستان ایران به سرکردگی مصطفی هجری است و هر دیدار و ملاقاتی از جانب شما با این شاخه از حزب دمکرات (شاخه خالد عزیزی) به مثابه تایید و به رسمیت شناختن عنوان و نام حزب دمکرات کردستان برای انشعابیون از ما خواهد بود.

بعد از پاسخ های هجری، مهتدی بشدت خشمگین شده و خطاب به هجری با لحن توهین آمیزی می گوید: بس کنید رفیق مصطفی، حد و جایگاه خودتان را بشناسید. بدانید با کی دارید اینگونه حرف می زنید. ما با هر حزبی که دوست داشته باشیم فارغ از اینکه دوست شما باشد یا دشمن، جلسه و نشست برگزار می کنیم و به کسی هم ربطی ندارد!

هجری هم در پاسخ گفت: کاکه عبدالله مهتدی خان! موضوع تنها این نیست. شما حتی مانع به نتیجه رسیدن اتحاد میان احزاب و جریان های کردستان ایران هستید. مثلا در رابطه با شرکت در جلسات اپوزیسیون فارس تند رو، شما نزدیکی زیاد و مستمری با این گروه ها داشتید.

سرکرده حزب منحله دمکرات کردستان، در ادامه حملاتش به مهتدی اضافه می کند: شما بدون در نظر گرفتن مصالح و حقوق کردها و احزاب و جریان های کردی با اپوزیسیون فارس تند رو در کنفرانس هایی نظیر واشنگتن، لندن، اولاف پالمه در استکهلم سوئد، کنفرانس کلن آلمان و کنفرانس اخیر بروکسل ، ،بطور خودسرانه و بی برنامه شرکت کردید.


هجری می گوید: آقای مهتدی بهتر نیست که شما قبل از شرکت در این نوع کنفرانس ها، جلسات و نشست ها با اپوزیسیون فارس، بعنوان یک حزب کردی برنامه های خود را با ما هماهنگ کنید؟ این کار شما سبب شده تا اپوزیسیون کرد با هم هماهنگ و همصدا نباشند.

عصبانیت مصطفی هجری در این لحظه به اوج خود رسیده و به معرفی همسر عبدالله مهتدی (ناهید بهمنی) در کنفرانس های خارج کشور، بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران اشاره می کند و می گوید: آقای مهتدی شما مثل باراک اوباما و یا مثل روسای جمهور کشورها، همسر خود را در هر جلسه و کنفرانسی با خود بعنوان بانوی اول! همراه می برید و او را بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران معرفی می کنید؟!

هجری اضافه می کند: خانم شما ناهید بهمنی در کدام انتخابات بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران انتخاب و یا حتی منصوب شده است؟! حتی 80 در صد مردم کردستان ایران نام ناهید بهمنی را هم نشنیده اند. پیشمرگان زن ما در حزب دمکرات هم هنوز نمی دانند ناهید بهمنی کیست؟!

سرکرده حزب منحله دمکرات می گوید: با این اوصاف همسر شما چگونه خود را بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران به دروغ معرفی می کند؟ و یا در تلویزیون های صدای آمریکا و بی بی سی فارسی حاضر شده و جعل عنوان کرده و از این عنوان برای خود استفاده می کند.

در این هنگام عبدالله مهتدی که میزبان این نشست بود به نشانه اعتراض جلسه را ترک کرد و عملا به هیات رهبری حزب منحله دمکرات بی احترامی آشکاری کرد.

این جنجال ها با سانسور خبری روبرو گردیده و کومله و دمکرات برای جلوگیری از تنش در بین پیشمرگان دو طرف، در این رابطه سکوت کرده اند.

لازم به ذکر است: این اتفاقات در حالی روی می دهد که کومله مهتدی و دمکرات هجری، متحد و هم پیمان نزدیک هم هستند و در اسفند سال گذشته، سرکردگان این گروهک های تروریستی یعنی عبدالله مهتدی و مصطفی هجری در دیداری مخفیانیه به دستبوسی رضا ربع پهلوی پسر شاه مخلوع ایران رفته بودند.



تاریخ: یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
 

 

 

این اتفاقات در حالی روی می دهد که کومله مهتدی و دمکرات هجری، متحد و هم پیمان نزدیک هم هستند و در اسفند سال گذشته، سرکردگان این گروهک های تروریستی یعنی عبدالله مهتدی و مصطفی هجری در دیداری مخفیانیه به دستبوسی رضا ربع پهلوی پسر شاه مخلوع ایران رفته بودند.

هامون به نقل از بولتن نیوز:

عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک تروریستی کومله، سه شنبه هفته گذشته با هیاتی از سرکردگان حزب منحله دمکرات کردستان ایران به سرپرستی مصطفی هجری جلسه برگزار کرد. این چندمین نشست میان دو طرف در 6 ماهه گذشته محسوب می شود اما از آنجا که به فحش و الفاظ رکیک کشیده شد متفاوت از جلسات قبلی بود.

به گزارش بولتن نیوز از زرگویزله، مقر اصلی گروهک کومله مهتدی، در این نشست که در فضایی پرتنش و جنجالی برگزار شد، اوضاع سیاسی جمهوری اسلامی، وضعیت منطقه ای ایران، کردستان و خاورمیانه بررسی شد.

 

سرکرده تروریست کومله در این جلسه، پیشنهاد تشکیل یک ستاد مشترک برای اتخاذ سیاست های همسو در قبال اتفاقات آینده را به هجری سرکرده دمکرات می دهد. اما مثل همیشه سرکرده تروریست حزب منحله و تجزیه طلب دمکرات کردستان ایران، شروع به بهانه تراشی کرده و راضی به تشکیل ستاد پیشنهادی مشترکی که عبدالله مهتدی پیشنهاد آن را داده بود نمی شود.

عبدالله مهتدی که در صدد است تا با تشکیل و ایجاد این ستاد مشترک، پول های بیشتری را به جیب بزند، این پیشنهاد را در زمانی ارائه می کند که حزب منحله دمکرات مانند گذشته اعلام کرده حزب مادر و اصلی در کردستان ایران است و آنها بیشتر از همه‌ی احزاب و گروه ها در بین مردم جایگاه دارند و دیگر احزاب و جریان ها، خصوصا کومله مهتدی، جایگاهی در کردستان ایران و در میان مردم آگاه کرد ندارند.

پیش از این عبدلله مهتدی این پیشنهاد را به دیگر جریان های اپوزیسیون کردی داده بود اما هیچکدام از آنها تا کنون این پیشنهاد را قبول نکرده اند، چرا که می دانند منفعت تشکیل چنین ستادی تنها به جیب شخص عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله می رود.

اخبار داخلی حاکی از آن است که پس از تبادل نظر دو طرف در خصوص وضعیت احزاب مخالف کردی و بحث در خصوص ادامه ارتباطات فی مابین و تشکیل ستاد مشترک، این نشست با سخنان تند عبدالله مهتدی سرکرده کومله خطاب به مصطفی هجری سرکرده حزب منحله دمکرات، به جنجال و تنش کشیده شده است.

عبدالله مهتدی از حزب منحله دمکرات بشدت انتقاد کرده که چرا آنها با شاخه های دیگر کومله که بنام کومله فعالیت دارند، رابطه داشته و حتی در نشست های خود با کومله های علیزاده و عمر ایلخانی زاده، از آنها بعنوان کومله یاد کرده اند.

هجری نیز بعد از اعتراضات مهتدی عصبانی شده و با لحنی تند و هشدار آمیز، خطاب به عبدالله مهتدی می گوید: هر وقت که شما از همکاری و برگزاری جلسات مشترک با شاخه انشعابیون حزب منحله دمکرات یعنی جناح خالد عزیزی دست برداشتید و در جلساتتان با آنها، از عنوان "حزب دمکرات کردستان" استفاده نکردید آنگاه حق دارید از ما انتقاد کنید.

هجری در ادامه می گوید: حزب دمکرات فقط یکی است و آن هم حزب دمکرات کردستان ایران به سرکردگی مصطفی هجری است و هر دیدار و ملاقاتی از جانب شما با این شاخه از حزب دمکرات (شاخه خالد عزیزی) به مثابه تایید و به رسمیت شناختن عنوان و نام حزب دمکرات کردستان برای انشعابیون از ما خواهد بود.

بعد از پاسخ های هجری، مهتدی بشدت خشمگین شده و خطاب به هجری با لحن توهین آمیزی می گوید: بس کنید رفیق مصطفی، حد و جایگاه خودتان را بشناسید. بدانید با کی دارید اینگونه حرف می زنید. ما با هر حزبی که دوست داشته باشیم فارغ از اینکه دوست شما باشد یا دشمن، جلسه و نشست برگزار می کنیم و به کسی هم ربطی ندارد!

هجری هم در پاسخ گفت: کاکه عبدالله مهتدی خان! موضوع تنها این نیست. شما حتی مانع به نتیجه رسیدن اتحاد میان احزاب و جریان های کردستان ایران هستید. مثلا در رابطه با شرکت در جلسات اپوزیسیون فارس تند رو، شما نزدیکی زیاد و مستمری با این گروه ها داشتید.

سرکرده حزب منحله دمکرات کردستان، در ادامه حملاتش به مهتدی اضافه می کند: شما بدون در نظر گرفتن مصالح و حقوق کردها و احزاب و جریان های کردی با اپوزیسیون فارس تند رو در کنفرانس هایی نظیر واشنگتن، لندن، اولاف پالمه در استکهلم سوئد، کنفرانس کلن آلمان و کنفرانس اخیر بروکسل ، ،بطور خودسرانه و بی برنامه شرکت کردید.


هجری می گوید: آقای مهتدی بهتر نیست که شما قبل از شرکت در این نوع کنفرانس ها، جلسات و نشست ها با اپوزیسیون فارس، بعنوان یک حزب کردی برنامه های خود را با ما هماهنگ کنید؟ این کار شما سبب شده تا اپوزیسیون کرد با هم هماهنگ و همصدا نباشند.

عصبانیت مصطفی هجری در این لحظه به اوج خود رسیده و به معرفی همسر عبدالله مهتدی (ناهید بهمنی) در کنفرانس های خارج کشور، بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران اشاره می کند و می گوید: آقای مهتدی شما مثل باراک اوباما و یا مثل روسای جمهور کشورها، همسر خود را در هر جلسه و کنفرانسی با خود بعنوان بانوی اول! همراه می برید و او را بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران معرفی می کنید؟!

هجری اضافه می کند: خانم شما ناهید بهمنی در کدام انتخابات بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران انتخاب و یا حتی منصوب شده است؟! حتی 80 در صد مردم کردستان ایران نام ناهید بهمنی را هم نشنیده اند. پیشمرگان زن ما در حزب دمکرات هم هنوز نمی دانند ناهید بهمنی کیست؟!

سرکرده حزب منحله دمکرات می گوید: با این اوصاف همسر شما چگونه خود را بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران به دروغ معرفی می کند؟ و یا در تلویزیون های صدای آمریکا و بی بی سی فارسی حاضر شده و جعل عنوان کرده و از این عنوان برای خود استفاده می کند.

در این هنگام عبدالله مهتدی که میزبان این نشست بود به نشانه اعتراض جلسه را ترک کرد و عملا به هیات رهبری حزب منحله دمکرات بی احترامی آشکاری کرد.

این جنجال ها با سانسور خبری روبرو گردیده و کومله و دمکرات برای جلوگیری از تنش در بین پیشمرگان دو طرف، در این رابطه سکوت کرده اند.

لازم به ذکر است: این اتفاقات در حالی روی می دهد که کومله مهتدی و دمکرات هجری، متحد و هم پیمان نزدیک هم هستند و در اسفند سال گذشته، سرکردگان این گروهک های تروریستی یعنی عبدالله مهتدی و مصطفی هجری در دیداری مخفیانیه به دستبوسی رضا ربع پهلوی پسر شاه مخلوع ایران رفته بودند.



تاریخ: یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

اعتراض مردم به رفتار نادرست باران کوثری

 

روز گذشته محمد خزاعي در گفتگو با رجانيوز در واكنش به برخورد نامناسب «كمال تبريزي» با «علي‌رام نورايي» در جمع سينماگران حاضر براي كمك به زلزله‌زدگان، پرده از برخورد فاشيستي و زشت يك بازيگر زن سينما با ستاره‌ي «قلاده‌هاي طلا» در محوطه‌ي تئاتر شهر برداشت و با بيان اينكه اين ماجرا به شدت بدتر از برخورد «كمال تبريزي» بوده، اظهار كرد كه مشغول پيگيري قضايي اين ماجراي تأسف‌بار است.
رجا نوشت: روز گذشته محمد خزاعي در گفتگو با رجانيوز در واكنش به برخورد نامناسب «كمال تبريزي» با «علي‌رام نورايي» در جمع سينماگران حاضر براي كمك به زلزله‌زدگان، پرده از برخورد فاشيستي و زشت يك بازيگر زن سينما با ستاره‌ي «قلاده‌هاي طلا» در محوطه‌ي تئاتر شهر برداشت و با بيان اينكه اين ماجرا به شدت بدتر از برخورد «كمال تبريزي» بوده، اظهار كرد كه مشغول پيگيري قضايي اين ماجراي تأسف‌بار است.اما بعد از انتشار اين گفتگو، بسياري از مخاطبان خواستار آن شدند كه هويت اين بازيگر افشا شود. بنابراين از آنجايي كه «محمد خزاعي» به هيچ وجه حاضر به اعلام نام اين بازيگر نبود، پيگيري‌هاي رجانيوز براي افشاي هويت اين بازيگر آغاز شد و سرانجام مشخص گرديد كه اين بازيگر زن، «باران كوثري» بوده است كه با همراهي دو نفر از عوامل پشت صحنه‌ي سينما، ابتدا اقدام به توهين به «نورايي» كرده و در ادامه حتي قصد درگيري با او را داشته‌اند كه البته موفق هم نشده‌اند.فارغ از اين ماجرا كه اين پرونده در حال پيگيري قضايي است، به نظر مي‌رسد كه درخشش «علي‌رام نورايي» در «قلاده‌هاي طلا» و كارهاي بعدي او، باعث حسادت تعداد معدودي از بازيگران جوياي نام سينماي ايران شده است؛ تا جايي كه اين بازيگران اندك براي مطرح شدن خود و تخريب چهره‌ي اين بازيگر، حتي از انجام اقدامات فاشيستي و توهين و زد و خورد در مراكز عمومي هم ابايي ندارند.جالب آنكه «باران كوثري» نه به واسطه‌ي مهارت خود در بازيگري، كه بيشتر به دليل صبغه‌ي سينمايي مادر و پدر خود «رخشان بني‌اعتماد» (كارگردان سينما) و «جهانگير كوثري» (تهيه كننده سينما و كارشناس فوتبال و مجري برنامه‌هاي ورزشي)- وارد عرصه‌ي سينما شده است. او از كودكي در فيلم‌هاي مادرش بازي مي‌كرد و اين روند تا همين سال‌هاي اخير و آخرين فيلم مادرش هم ادامه داشت؛ تا جايي كه «كوثري» به خاطر بازي در نقش يك دختر معتاد در فيلم «خون‌بازي» به كارگرداني رخشان بني‌اعتماد و البته نقش آفريني در «روز سوم»، توانست سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن را دريافت كند. اين سيمرغ درحالي به «كوثري» مي‌‌رسيد كه بسياري اعتقاد داشتند كه با توجه به علاقه‌ي داوران ايراني به نقش‌هاي خاص و به خصوص نقش كاراكترهاي معتاد، اين نقش معتاد را هر كس ديگري هم بازي مي‌كرد، احتمالاً برنده‌ي سيمرغ مي‌شد.البته حضور در يك خانواده‌ي سينمايي، تنها مزيت اين بازيگر نيست. حضور «كوثري» و مادرش روي سن آخرين جشن خانه‌ي منحله‌ي سينما با دستبند سبز و انجام حركات مضحك براي به هم ريختن جو سالن برج ميلاد در هنگام نمايش «قلاده‌هاي طلا» در سي‌امين جشنواره‌ي فيلم فجر، تنها بخشي از توانايي‌هاي اين بازيگر است. ضمن اينكه بسياري از مخاطبان تلويزيون، او را با مصاحبه‌ي معروفش با رضا رشيدپور در شبكه‌‌ي پنج سيما و بي‌احترامي او به پدرش در حين اين مصاحبه مي‌شناسند؛ آنجايي كه او خيلي راحت روي آنتن درخواست پدرش را رد كرد و همين موضوع باعث شد تا بارها مجري برنامه در شب‌هاي ديگر از اين موضوع و اينكه «باران كوثري» را در چنين موقعيتي قرار داده است، عذرخواهي كند.به هر حال «باران كوثري» با برخورد فاشيستي اخير خود در تئاتر شهر نشان داد كه هنوز روحيات «شعبان‌بي‌مخ‌ها» و «جاهل مسلك‌ها»ي دهه‌ي بيست و سي تهران قديم زنده است و در عين ناباوري، اين بار در نزديكي يكي از مراكز به اصطلاح فرهنگي تهران و جايي كه آن را مركز روشنفكري پايتخت مي‌نامند و حتي جالب‌تر، در ميان هنرمنداني كه داعيه‌ي «فرهنگي» بودن آنها گوش فلك را كر كرده است، اين روحيات خشن و بدوي، دوباره بروز و ظهور پيدا كرده است.

وقتی بیماری قلبی میرحسین موسوی باعث وجد فعالان جنبش سبز می شود!



"سیرنیوز": ندای سبز که توسط فعالان جنبش سبز مدیریت می شود خبر انتقال میرحسین موسوی به سی س یو را به نقل از منابع به اصطلاح موثق خود یعنی «ندای سبز ایرانیان» منتشر کرده است، گفته می شود علت انتقال به سی سی یو بیماری قلبی میرحسین موسوی بوده است.
این اتفاق در حالی رخ می دهد که فعالان ضدانقلاب در سایت های اجتماعی نظیر فیس بوک،بالاترین،آزادگی و ... از هواداران خود می خواهند تا در جریان اجلاس عدم تعهد اختلال ایجاد کرده و سعی کنند مقامات بین المللی را در جریان اوضاع میرحسین موسوی و مهدی کروبی قرار دهند؛ تا چندی پیش ضدانقلاب اجلاس عدم تعهد را با عدم استقبال سران کشورها گزارش می نمود اما با نزدیک شدن زمان برگزاری اجلاس این گروه اندک در اینترنت شروع به فراخوان های اینترنتی نمودند و در نسخه پیچی های متعدد هواداران را به آشوب و اغتشاش دعوت می کنند! اما وضعیت میرحسین موسوی آنچنان که سایت های ضدانقلاب و وابسته به جنبش سبز اعلام می کنند نبوده و نیست،در همین رابطه میرحسین موسوی که اعلام می شود در شرایط بدی قرار دارد، چندی پیش مورد معاینه پزشکی کامل قرار می گیرد و پس از اینکه از گرفتگی عروقی وی اطمینان حاصل می شود مورد آنژیوگرافی قرار می گیرد؛ هم اکنون میرحسین موسوی تحت نظر پزشک بوده و سلامتی وی خوب گزارش شده است. انتشار خبر انتقال میرحسین موسوی به بیمارستان همزمان است با برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران. برگزاری این اجلاس موجب خشم کشورهای غربی علی الخصوص «آمریکا،اسرائیل» و همچنین مخالفان جمهوری اسلامی است. مخالفان جمهوری اسلامی از جمله فعالان «جنبش سبز» انتظار دارند که دبیرکل سازمان ملل و دیگر شخصیت‌های بین‌المللی که در اجلاس تهران شرکت می کنند به موضوع حصر خانگی «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی»، رهبران مخالف دولت در ایران توجه کنند. رفتار متناقض مخالفان جمهوری اسلامی در قالب اپوزسیون و نیز کشورهای غربی به خوبی این موضوع را تاکید می کند که در اجلاس غیرمتعهدها در تهران سران بسیاری از کشورها حضور خواهند داشت؛ این موضوع برای ضدانقلاب وسیله ای است که تا چندی پیش آن را منکر شوند و حالا خواستار اغتشاش و درگیری ...
 

چه کسی جلو دار شعبون بی مخ های سینمای ایران است

 
که اگر چه ملت ایران ماجرای عربده کشی های شعبون بی مخ و یاران او را در تاریخ مشروطه به خوبی به یاد دارند اما اینک در کمال تاسف جامعه هنری و فرهنگی ایران شاهد ظهور شعبون بی مخ هایی در این عرصه هستند.
هامون به نقل از سیرنیوز:
جامعه هنری و سینمایی ایران چندی پیش شاهد اکران فیلم «قلاده‌های طلا» بود ، فیلمی که می توان آن را گامی مؤثر و نگاهی خوب به فتنه سال 88 و حوادث قبل و بعد از انتخابات دانست. این فیلم بر دخالت بیگانگان در فتنه‌ی 88 تاکید می‌کند. فیلم چه در زمان ساخت و چه بعد از آن با حاشیه های بسیاری همراه بوده و هنوز هم یکی از حاشیه ساز ترین آثار سینمای سیاسی ایران است. البته بسیاری از منتقدان سینمایی کشور و کارشناسان سیاسی گفته اند که فیلم «قلاده‌های طلا» دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را زیر سئوال برده و برخی نیرو‌های وزارت اطلاعات را عامل سرویس‌های امنیتی غرب معرفی کرده است. یکی از بازیگرانی که چنین نقشی را ایفا کرده " علی رام نورایی " است. گرچه پس از اکران محدود این فیلم در جشنواره فیلم فجر و پس از آن بسیاری از شخصیتهای معاند و افراد ضد انقلاب خارج نشین این اثر را برنتابیدند و موجی از حملات تبلیغی و تخریبی را علیه آن به راه انداختند اما این حرکت ها در بدترین وجه خود مدتی پیش شکل گرفت و آن برخورد زشت و فاشيستي باران کوثري فرزند جهانگیر کوثری و رخشان بنی اعتماد با علی رام نورایی در تئاتر شهر تهران بود. باران کوثري با همراهي دو نفر از دوستانش که از آنها به عنوان عوامل پشت صحنه‌ي سينما نام برده ، ابتدا اقدام به توهين به «نورايي» کرده و در ادامه با او درگير شدند. فارغ از اين ماجرا که اين پرونده در حال پيگيري قضايي است، به نظر مي‌رسد درخشش «علي‌رام نورايي» در «قلاده‌هاي طلا» و کارهاي بعدي او، باعث حسادت تعداد معدودي از بازيگران جوياي نام سينماي ايران شده است؛ تا جايي که اين بازيگران اندک براي مطرح شدن خود و تخريب چهره‌ي اين بازيگر، حتي از انجام اقدامات فاشيستي و توهين و زد و خورد در مراکز عمومي هم ابايي ندارند. جالب آنکه «باران کوثري» نه به واسطه‌ي مهارت خود در بازيگري، که بيشتر به دليل صبغه‌ي سينمايي مادر و پدر خود «رخشان بني‌اعتماد» (کارگردان سينما) و «جهانگير کوثري» (تهيه کننده سينما و کارشناس فوتبال و مجري برنامه‌هاي ورزشي)- وارد عرصه‌ي سينما شده است. حضور «کوثري» و مادرش روي سن آخرين جشن خانه‌ي منحله‌ي سينما با دستبند سبز و انجام حرکات مضحک براي به هم ريختن جو سالن برج ميلاد در هنگام نمايش «قلاده‌هاي طلا» در سي‌امين جشنواره‌ي فيلم فجر، بخش دیگری از اقدامات تخریب این دو است . همزمان با این اقدامات ، شبکه های فارسی زبان خارجی نیز تلاش کرده اند این فیلم را شکست خورده تحلیل کنند به طوری که مدام درحال تکرار دیالوگ هایی چون منزوی شدن عوامل این فیلم و عدم رغبت فیلمسازان به همکاری با بازیگران آن، هستند. این شبکه ها در همین راستا مدعی شده اند دیگر کسی تمایلی به همکاری با علی رام نورایی ندارد. در همين رابطه، «محمد خزاعی» -تهیه‌کننده‌ی «قلاده‌های طلا» در واکنش به حمله فیزیکی و فحاشی باران کوثری و دوستان وی به نورایی گفته معترضین به آقای «نورایی» گفته‌اند به شما پول داده‌اند تا خون شهدای ما را پایمال کنید! خب این جمله یعنی چه؟ کاملاً مشخص است که این افراد متعلق به چه جرياني هستند. البته این‌ آدم‌ها بخش بسیار کوچک و محدودی از سینمای ایران را تشکیل می‌دهند که تکلیف‌شان با خودشان هم روشن نيست.» خزاعی اضافه کرده است : «این‌ها متعلق به تفکر و جریانی هستند که نمی‌توانند اندیشه و تفکر «قلاده‌های طلا» و این دست فیلم‌ها را ببینند. این‌ گروه معدود فکر می‌کردند که سال 88 قرار است اتفاقاتی در کشور بیافتد. نمی‌دانستند که مردم در «نه دی» ثابت می‌کنند که جریان چیز دیگری است و آنها با تمام قدرت و توان از کشورشان دفاع می‌کنند. آنها بايد بدانند که مردم ايران تابع ولایت فقیه هستند و نمی‌توان این ارادت را از مردم گرفت؛ حتی اگر سخت‌ترین مشکلات هم در این مملکت وجود داشته باشد.» دبیر جشنواره‌ی سی‌ام فجر افزود: «من معتقدم که هر کسی باید بتواند آزادانه حرفش را بزند و فیلمش را بسازد؛ البته آثاری که کمک کننده به فضای کشور باشد. قرار نیست اگر فیلمی را دوست نداریم، با عوامل آن برخورد کنیم. اين را هم بدانيد که این برخوردها مربوط به الان نیست و از همان زمانی که ما در جریان شروع فیلم بودیم، حملات مختلف از طریق فضای مجازی مانند فیس‌بوک و حتی پیامک‌های تهدیدآمیز به بازیگران برای انصراف آنها از فیلم آغاز گرديد و حتی در یک مورد هم باعث انصراف بازیگر فیلم ما شد.» به هر حال مردم و جامعه هنری ایران در انتظار برخوردی مناسب با عوامل این تعرض بی شرمانه است . موضوعی که اگر رخ ندهد شاید در آینده ای نزدیک شاهد حوادثی بدتر از آن باشیم.

 




تاریخ: یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

اخبار مربوط به جيگر را اينجا به اشتراك بگذاريد + تصاوير

 

بي

در اوج حضور سران 120 كشور دنيا شامل دو سوم جمعيت جهان در تهران و برگزاري موفق اجلاس عدم تعهد درايران، BBC كه همچون سران رژيم صهيونيستي از عصبانيت كنترل خود را از دست داده بود خبر يك خود را به يك تيتر دروغ و مضحك اختصاص داد.جيگر شخصيت عروسكي ايران ممنوع التصوير شد.

هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:

حركت عجيب و البته قابل پيش بيني بي بي سي فارسي (قابل پيش بيني از اين جهت كه تلويزيون وابسته به خاندان سلطنتي در زمان‌هايي كه دستش به هيچ جايي بند نيست دست به دامن مواردي مي‌شود كه موجبات تمسخر و البته تعجب ديگران را فراهم مي‌آورد) در ممنوع التصوير كردن شخصيت جيگر در برنامه پر طرفدار كلاه قرمزي كه در ايام مناسبتي سال پخش مي‌شود باعث شد انتقادات و تمسخر گسترده كاربران داخلي و خارجي به سمت مديران شبكه بي بي سي فارسي نشانه رود.

 

هنوز ساعتي از انتشار خبر سراسر دروغ بنگاه وابسته به بهائيان نگذشته بود كه پيامك‌هاي زيادي بين مشتركان تلفن همراه رد و بدل شد. آري بي بي سي فارسي در مورد جيگر به پيامك جوك ايرانيان تبديل شد.

مشتركان ضمن به سخره گرفتن دست اندركاران تلويزيون بي بي سي فارسي در پيامك‌هاي خود خبر از پيوستن جيگر به تيم خبري بي بي سي فارسي مي دادند.

اما در اين ميان سايت‌ها و وبلاگ‌ها هم بيكار نبودند و با قرار دادن كاريكاتور و مطالب طنز بر روي خروجي خود شبكه وابسته به ملكه را بيش از پيش مورد تمسخر قرار مي‌دادند.

بي

در يكي از موارد وبلاگي با طرح سوال 4 گزينه‌اي نوشت:

جیگر در بی بی سی؟

۴- به نظر شما در صورت تایید خبر ممنوع التصویر شدن "جیگر" آینده وی چگونه رقم می خورد؟!

الف. می رفت از شهر، به روستایی، آنجا که دارد، آب و هوایی(!) و سپس در آنجا با "پاریکال" ازدواج می کرد و تا آخر عمر به خوبی و خوشی در طویله ای (به همراه چند کره خر)زندگی می کرد!

ب. هر طور شده خودش را به آنطرف آب ها می رساند و در مستندهای "نشنال جئوگرافیک" نقش "خر" رابازی می کرد!

ج. او نیز به مانند "ز.امیر ابراهیمی" به بی بی سی فارسی دعوت شده و خبرنگار این شبکه می شد!

د. افسردگی می گرفت و خودش را از یک دره به پایین پرتاب می کرد و سپس از گوشتش در رستوران‌های غیرمجاز استفاده می‌شد.

در نمونه‌اي ديگر و در سري كاريكاتورها، طرح‌ها و عكس‌هاي منتشر شده در سطح فضاي مجازي كاريكاتوري با اين مضمون كه جيگر به بي بي سي نقل مكان كرده و عنوان مي‌كند كه هر خري را به اين شبكه راه نمي‌دهند منتشر شد كه با استقبال زياد مخاطبان مواجه شد.

بي

برخي جيگر را نجات غريق بي بي سي مي‌دانستند و برخي هم عنوان مي‌كردند بي بي سي بعد از پائين بردن تابلو يكي از سران فتنه، تابلو جيگر را بالا برده است.

بي

بي

البته تيترهاي خبري پس از اين بي بي سي فارسي هم كه پس از اين روي خروجي خواهند رفت بسيار جالب توجه بود، برخي كاربران اينترنتي در مطلبي كه جاي خود را در پيامك‌ها هم باز كرد، تيترهاي بي بي سي در آينده را اينگونه نوشتند:

تيتر اخبار بی بی سی در روزهای آینده
پس از نگرانی عجیب بی بی سی در مورد جیگر محبوب کلاه قرمزی، سر تیتر اخبار روزهای آینده ی بی بی سی به شرح زیر اعلام شد:
سرتیتر اخبار بی بی سی در روزهای آینده

پشت پرده روابـــط کلاه قرمـــزی و سرونـــاز...
عمو پورنگ به دلیل سرعت غیرمجاز جریمه شد...

خاله نرگس در پاتختی دختردایی اش شرکت نمیکند...
حنــــا بر اثر وقوع طوفــان در مزرعـه به شدت مجروح شـد...
جودی آبوت نسبت به وضع حقوق بشر در تهران ابراز نگرانی کرد...
سوقصد تروریست های ناشناس به خانواده دکتر ارنست ناکام ماند...!

جيگر شخصيت محبوب كلاه قرمزي در ديداري دوستانه با ملكه انگليس ديدار خواهد كرد...

اعطاي نشان سر و دوك به جيگر توسط ملكه انگليس...

دعوت بي بي سي فارسي از جيگر براي دعوت به همكاري...

شما هم مي‌توانيد پيامك‌ها، طرح‌ها و مطالبي كه در اين خصوص دريافت كرده‌ايد و يا ايده پردازي نموده‌ايد را در قسمت نظرات اين خبر براي ما ارسال كنيد تا به انتشار عمومي گذاشته شود.

تهديد حمله به ايران يک لفاظي بي نتيجه است

وزير اطلاعات رژيم صهيونيستي، گفته هاي مقامات اين رژيم در حمله نظامي به ايران را تنها يک لفاظي بي نتيجه دانست.
ايران
هامون به نقل از سیرنیوز به نقل از السفير؛ «دان مريدور» با اعلام اين مطلب افزود: اظهارات مقامات رژيم اسرائيل مبني بر حمله احتمالي به ايران، لفاظي است که نتيجه اي براي اين رژيم درپي نخواهد داشت. وي با بيان اينکه در شرايط کنوني هرگونه حمله به تأسيسات هسته اي ايران، نتيجه اي عکس براي رژيم صهيونيستي بجاي مي گذارد، اين اقدام را باعث هرچه قوي تر شدن ايران دانست. گفتني است؛ طي روزهاي اخير، بسياري از مقامات سابق و کنوني رژيم صهيونيستي، اظهارات نتانياهو نخست وزير اسرائيل مبني بر حمله به ايران را، غيرمنطقي و ناشي از ضعف سران اين رژيم برشمردند. در همين حال، «مايکل هايدن» که در زمان حمله هوايي رژيم صهيونيستي به سوريه به بهانه انهدام تأسيسات هسته اي اين کشور، رئيس سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا بود در مصاحبه با هاآرتص گفت: نيازي نيست تا در شرايط فعلي تصميم به حمله کردن به ايران بگيريم. اين مقام سابق آمريکايي در ادامه دليل اين اظهارات خود را اينطور بيان کرد: همانطور که ارزيابي هاي جديد نشان مي دهند ايران تا پيش از سال 2013 و يا 2014 به توانايي ساخت تسليحات اتمي دست پيدا نمي کند از همين رو در شرايط فعلي نيازي به حمله نيست. هايدن در خصوص تلاش هاي رژيم صهيونيستي براي آغاز جنگ جديد در خاورميانه گفت: من نيت اسرائيل را درک نمي کنم اما علوم هندسه و فيزيک به ما مي گويند که برنامه هسته اي ايران يک چالش بزرگ براي هر ارتشي است و منابع اسرائيل براي مقابله با ايران بسيار محدودتر از منابع آمريکاست. وي درباره اينکه چرا در شرايط فعلي نيازي به حمله به ايران نيست، گفت: هنوز اطمينان کاملي درباره اينکه همه اهداف شناسايي شده باشند وجود ندارد.

 




تاریخ: چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

فرمانده کل سپاه: دشمن جرات عملي کردن تهديدهايش را ندارد
 

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به تشديد تهديدهاي دشمن عليه ايران گفت: دشمنان تهديد نظامي مي‌کنند اما جرات تهديد عملي را ندارند.
که
هامون به نقل از سیرنیوز ، سردار سرلشکر محمدعلي جعفري در مراسم افتتاحيه اجلاس سالانه سازمان بسيج اساتيد که در تالار قدس کتابخانه آستان قدس رضوي برگزار شده است با بيان اينکه "دنيا در حال يک تحول است و موقعيت ويژه کشور ما قابل انکار نيست"، افزود: شما جمع خاصي از اساتيد بسيجي و انقلابي هستيد که پذيرفته‌ايد مدافع ارزش‌هاي انقلاب و پياده‌سازي اهداف آن باشيد. وي با بيان اينکه "وقتي عنوان فرماندهان جنگ نرم به اساتيد دانشگاهي داده مي‌شود، اين يک مسئوليت بسيار سنگين است"، خطاب به اساتيد بسيجي گفت: شما فرماندهان جنگ نرم امروز هستيد. ما روز به روز شاهد موفقيت‌هاي ايران هستيم و از تهديدات دفاعي، نظامي و امنيتي عبور کرديم و مهم اين است که بدانيم در اين مقطع در چه شرايطي قرار داريم و چه مساله‌اي براي جمهوري اسلامي مهم است. جعفري با اشاره به "اينکه جنگ نرم نوعي جنگ است که خوب حس نمي‌شود"، اظهار کرد: وقتي جنگي حس نشود استعدادها هم خوب به کار گرفته نمي‌شود. در 8 سال دفاع مقدس مردم مقابل تهديدها ايستادند و کمتر از يک سال نيروهايي که هيچ تجربه‌اي در زمينه نظامي نداشتند، در جبهه‌ها صاحب‌نظر شدند و با بسيج نيروها خرمشهر آزاد شد و بعد از آن 7 سال براي انتقام‌گيري با دشمن جنگيديم. فرمانده کل سپاه افزود: يکي از بزرگترين پيامدهاي جنگ 8 ساله اين بود که نيروهاي استکبار به اين نتيجه رسيدند که با ايران نمي‌شود با زور و جنگ رفتار کرد و نمي‌توانند اراده‌شان را به ايران تحميل کنند. وي با بيان اينکه "در حال حاضر دشمنان تهديد نظامي و دفاعي مي‌کنند اما جرات تهديد عملي را ندارند و از بيان آن پرهيز مي‌کنند"، تصريح کرد:‌ امروز در جنگ نرم، نيروهاي دانشگاهي و حوزوي داراي تکليف هستند و بايد با ديد جنگي در اين عرصه قدم بگذارند. فرمانده کل سپاه با اشاره به اين‌که "جنگ نرم بسيار خطرناک‌تر از جنگ سخت است"، تاکيد کرد: در جنگ نرم بايد هر عنصر و فرمانده با حسي که نسبت به تهديد مي‌بيند متناسب با توانمندي‌هاي خود در اين عرصه اقداماتي را انجام دهد. وي خطاب به اساتيد بسيجي ادامه داد: پيشتازي در عرصه هاي نبرد در جنگ نرم، مبتني بر توانمندي‌هاي فردي است؛ بويژه براي شما که فرماندهان جنگ نرم قلمداد مي‌شويد. پيشتازي در اين عرصه اين است که بر اساس انتظارات مقام معظم رهبري عمل کنيم. جعفري با بيان اينکه "ما از نعمت رهبري هوشمند برخورداريم"، تاکيد کرد: مقام معظم رهبري جزييات مشکلات و راهبردهاي عملياتي را بيان مي‌کنند اما مشکل از ماست که براي اجراي آن کم تلاش مي‌کنيم و در همه بخش‌هاي مختلف کشور اين مشکل وجود دارد. امروز شرايطي استثنايي براي توسعه دين خدا به وجود آمده و نمي‌توانيم در برابر اين شرايط حرکتي عادي و معمولي داشته باشيم. فرمانده کل سپاه با بيان اينکه "در جنگ نرم بين اسلام و کفر، سلاح ما قلم، زبان، فکر و انتقال آن به ديگران است"، ادامه داد: نقش فرماندهان جنگ نرم در کادرسازي و تربيت نيرو براي اداره جامعه اسلامي و تحول در علوم انساني است که هنوز نتيجه نداده و يکي از مهمترين وظايف اساتيد انقلابي ما اين است که بايد برنامه و طرح‌هاي اجرايي داشته باشند. ما فرصت نداريم و همين امروز هم دير است. انقلاب اسلامي به شدت منتظر اقدامات انقلابي ماست و بايد خالصانه نيت و براي ياري دينمان از تمام توانمان استفاده کنيم. وي با تاکيد بر اينکه "حفظ کردن روحيه انقلابي براي انقلاب اسلامي کار ساده‌اي نيست و اين مسووليت را هر بسيجي در هر مقامي بايد داشته باشد"، خاطرنشان کرد: ايده‌پردازي‌ها در کشور کمتر اجرا مي‌شود و به نظر مي‌رسد که ضرورت تبديل ايده‌هاي خوب به راهکارهاي اجرايي لازم است. بايد از شعار دادن کم کنيم و به اقدامات عملي بپردازيم. صحبت اصلي مقام معظم رهبري، وضعيت جهان در حال تحول است. بيداري اسلامي امروز در بسياري از کشورها و ناموفق بودن آمريکا براي تسلط بر خاورميانه و حوادث امروز اروپا شواهد اين ادعا است. جعفري همچنين، با اشاره به سخنان اخير مقام معظم رهبري اظهار کرد: وجهه آمريکا که به عنوان متهم در دنيا مطرح است، افول کرده و مرگ بر آمريکا ديگر شعار اختصاصي ملت ايران نيست و همه ملت‌هاي دنيا همين را مي‌گويند. امروز همه، آمريکا را دولتي طرفدار ظلم و سلطه بر ملتها و مداخله‌گر در همه امور مي‌شناسند و اين نشانه‌هاي تحول عظيم جهان است. فرمانده کل سپاه افزود: رهبري نتيجه‌گيري کردند که تحول در سطح جهان امري قطعي است و فرمودند ايران در اين تحول تماشاچي نيست و نقش محوري بر عهده دارد. ايشان به ذخاير عظيم زيرزميني و سرمايه انساني و نکات اميدبخشي اشاره کردند که هر کدام از اين مسايل براي ما حجت است. وي با تاکيد بر اينکه "غرب و اروپا توان ايده‌پردازي براي بشر را ندارند و در مقابلش جمهوري اسلامي داراي حرفي نو و زايش فکري است"، يادآور شد: مقام معظم رهبري فرمودند به جز صدر اسلام هيچوقت اين طور نبوده که دين با زندگي بشر توام باشد. اين موضوع رسالت حوزه و دانشگاه را سنگين مي‌کند و با حماسه‌سازي‌ها و تحمل سختي فراوان امروز اين در جهان جا افتاده که اسلام براي زندگي طرح و ايده دارد و قوانين اسلامي براي زندگي بشريت است. فرمانده کل سپاه در پايان تصريح کرد: پيامي که انقلاب اسلامي به ديگر جوامع ارسال کرده اين است که دين اسلام مي‌تواند اداره‌کننده جامعه باشد؛ مساله‌اي که غربي‌ها نقطه مقابل آن حرکت مي‌کنند

درگیری شهید اندرزگو با باند مهدی هاشمی/ پیش‌بینی‌هاي اندرزگو از آینده انقلاب و آيت الله خامنه‌اي
 

 

http://snn.ir/pic/13910612004_2012186051e.jpg

پناهیان در یادواره شهید اندرزگو عنوان كرد؛

 

حجت الاسلام پناهیان گفت: شهید اندرزگو قبل از انقلاب و آمدن امام (ره) به ایران از پیروزی انقلاب گفت و از شخصی به نام سیدعلی که ...
هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو: حجت الاسلام پناهیان شب گذشته در یادواره مردمی شهید اندرزگو که به همت قرارگاه ولی امر در مشهد برگزار شد، به بررسی خصوصیات شخصیتی این شهید و جایگاه این نوع شخصیت ها در جامعه دینی بویژه در انقلاب اسلامی پرداخت که به این شرح است:

قبل از پرداختن به شهید اندرزگو باید درباره جایگاه این گونه شهدا در جامعه دینی صحبت، و به عنوان یک ضرورت اجتماعی درباره این گونه شخصیت ها مطالعه کرد.

شهید اندرزگو به تعبیر امام (ره)، نیمی از انقلاب بود

جایگاه ایشان در شکل گیری انقلاب اسلامی به گونه ای بود که امام (ره) گفتند: «او نیمی از انقلاب بود»، تمام فعالیت ها و زحمت های زندانیان و مبلغین انقلابی در یک طرف و در طرف مقابل این شهید است.

امام (ره) درحالی این حرف را زدند که شاهد همه فعالیت ها بودند، بعید می دانم امام(ره) در مورد کس دیگری این گونه تعبیری به کاربرده باشند. امام (ره) در مورد کسانی که کار علمی و معنوی برای انقلاب کردند، شهدا و حتی کسانی که پایگاه اجتماعی بلاد بودند همانند ائمه جماعات، این تعبیر را به کار نبردند.

شهید اندرزگو؛ نخ تسبیح فضائل انقلاب

شهید اندرزگو حکم نخ تسبیح فضایل انقلاب را داشت. شما وقتی تسبیح را نگاه می کنید، تنها دانه های آن را می بینید، درحالی که اگر نخ تسبیح نباشد، دانه ها از هم می پاشد.

اگر بخواهیم شبیه این شهید را نام ببریم تنها شاگرد برجسته وی، مرحوم ابوترابی را می توان نام برد؛ آن سرافرازی که آن نقش برجسته را در اسارت ایجاد کرد.

شهید اندرزگو؛ ودیعه‌ای الهی برای انقلاب

وقتی به مرحوم ابوترابی و نقشش در دوران اسارت نگاه می کنیم، می بینیم که به اعتراف همه، اسارتگاه را تبدیل به دانشگاه کرده بود.

مرحوم ابوترابی مثل یک ودیعه الهی برای آزادگان بود و این نقش را شهید اندرزگو برای کل انقلاب داشت. همه این نقش کلیدی در اسارت را در حالی برای مرحوم ابوترابی، اعتراف می کنند که وی شاگرد شهید اندرزگو بود.

خاطره‌ای از توسل شهید اندرزگو به حضرت زهرا(س)

یکی از خاطراتی را که از برادر مرحوم ابوترابی شنیدم نقل کنم؛

در زمان قبل از انقلاب شهید اندرزگو و مرحوم ابوترابی، مقداری اسلحه پشت ماشین پنهان کرده بودند تا به جایی منتقل کنند. ظاهرا این قضیه لو رفته بود و برای همین ساواک ایست بازرسی گذاشته بود تا ماشین ها را بگردند.

مرحوم ابوترابی می گوید: در ماشین نشسته بودیم که متوجه شدیم ساواک در حال گشتن ماشین هاست، نگران این بودم که شهید اندرزگو دستگیر شود، منتظر بودم تا ببینم شهید چه می کند.

ساواکی ها آمدند و نگاهی کردند و گفتند شما برید. بعد از رفتن پرسیدم چی شد؟ شهید گفت: یک لحظه به حضرت زهرا (س) توسل کردم و مادرمان ما را از این جا رد کرد.

بارز بودن توسل به حضرت زهرا (س) در زندگی شهید اندرزگو

توسل در زندگی شهید اندرزگو خصوصا به حضرت زهرا (س) بارز بود. در جبهه ها هم بیشترین توسل رزمندگان به حضرت زهرا (س) بود، خیلی از عملیات ها در ایام فاطمیه انجام می شد، در عملیات فتح المبین، رمز عملیات یا زهرا (س) بود و آن فتح مبین رقم خورد؛ اینها همه حساب شده است.

انقلاب ما با توسل به حضرت زهرا (س) پیروز شد، من دو نیمه از انقلاب را برایتان گفتم، یکی شهید اندرزگو و دیگری دفاع مقدس.

دو نفری که همیشه گردان را نجات می دادند

در جنگ، در یک گردان، یک یا دونفر همیشه بودند که آن گردان را نجات می دادند، اتفاقاتی که برای این یک یا دو نفر می افتاد را هم کسی جز خدا خبر ندارد، همه کسانی هم که شاهد این اتفاقات برای این افراد بودند، باقی نمی ماندند؛ برای همین فقط خدا می داند که برای این افراد چه اتفاقی می افتاد؛ مثل شهید احمدی روشن که می گویند سایت نطنز حاصل تلاش ایشان بوده است.

این یکی دو نفر حکم نخ تسبیح را دارند و نقش فوق العاده ای هم ایفا می کنند. بنابراین باید در مورد جایگاه شخصیتی آنها فکر کرد.

قرار نیست همه جامعه خوب شوند

اصلا قرار نیست که همه جامعه خوب شوند، لازم هم نیست. اگر همه جامعه هم خوب شوند بازم هم یکی دونفر هستند که از بقیه خوبترند. مثل فیلم سینمایی که یک یا دو نفر بیشتر نمی توانند قهرمان فیلم باشند. البته این مثال مع الفارغ است و قابل مقایسه با جامعه نیست.

در حقیقت جامعه آن یک نفرها هستند که در آن نقش ایفا می کنند، اگر شما همه جوانان خوبی باشید و بخواهید یک کار انجام بدهید، قریب به اتفاق شما کار اندکی انجام می دهید و یکی یا دو نفر نقش برجسته تری پیدا می کنید.

این برجستگی قبل از اینکه به افراد بستگی داشته باشد به جامعه بستگی دارد. قرآن می گوید: اگر 10 نفر یا 20 نفر بایستید به شما می گویم که چگونه همه قله ها را فتح می کنید.

تفاوت تربیت نخبگان انقلابی و کار عمومی

کار فرهنگی دو قسمت است؛ تربیت نخبگان و خواص انقلاب و دیگری کار عمومی کردن. این دو متفاوت است. خیلی وقت ها می بینیم که خیلی از مراکز کار عمومی می کنند و می خواهند همه را جذب کنند.

دوستان به من می گویند: من می توانم با صحبت هایم ضد انقلاب و بی نماز را هم جذب کنم؛ پس بروم برای غیرمذهبی ها سخنرانی کنم؛ اما من حرف های ناگفته ای دارم که باید به انقلابی ها بگویم، برای همین تمایل دارم خوب ها را خوب تر کنم.
این مسئله را از حضرت آقا پرسیدم، گفتند: معلوم است که این کار خوبی است. ایشان رقمی را گفتند که اگر این تعداد آدم خوب داشتیم به هیچ کس نیاز نبود.

تفاوت ابوذر، کمیل و مالک از منظر امام علی (ع)

اگر دقت کنید، نیاز ما به جمعیت های خوب کمتر است، بلکه نیاز به نخبگان داریم. این نبخگان باید توان بیشتری داشته باشند؛ حضرت امیر المونین (ع) به ابوذر گفت: تو رئیس یک نفر هم نشو، چون نمی توانی. به کمیل هم گفت: بدون اجازه من آب نخور. اما درباره مالک اشتر فرمودند: هر جا فکر کند همانند من فکر می کند.

نخبگان که ستون جامعه اند، ناگهانی به وجود نمی آیند. در مورد ویژگی این گونه شخصیت ها باید مطالب بیشتری مطالعه کرد.

کمبود نخبگان؛ عامل اصلی مشکلات

این شخصیت ها اهمیت فوق العاده ای دارند؛ به حدی که اگر مشکلاتی در جامعه به وجود آید به این خاطر است که از آن نخبگان کم داریم و نمی توانیم مدعی باشیم که عموم مردم را کم داریم.

وقتی احساس می کنیم این گونه شخصیت ها را کم داریم، باید بدانیم که همه گرفتاری ها از خود ماست. اصلا نباید خوشحال باشیم که یک جمع خوب هستیم که پای انقلاب ایستاده ایم و کار می کنیم، همین ماها هستیم که وضعیت را این گونه کرده ایم.

کسانی که نمی توانند از رفیق بازی بگذرند، به راحتی دچار مصلحت اندیشی می شوند؛ به بیماری هایی دچار می شوند که در هیچ آزمایش خونی هم نشان داده نمی شود.

باید در شهید اندرزگو، مرحوم ابوترابی که در واقع شهید است و امثال شهید بهشتی این نخ تسبیح بودن را دید. امثال این افراد به سادگی پیدا نمی شود.خیلی از بچه مذهبی ها از ویژگی های این شخصیت ها، عاری هستند.

درگیری شهید اندرزگو با باند مهدی هاشمی قبل از انقلاب

شهید اندرزگو با جریان مهدی هاشمی قبل از انقلاب درگیر شد و اصلا موافقشان نبود. این درحالی است که کسی مثل منتظری در دام مهدی هاشمی اسیر شد که امام می گفت من چند بار در منتظری خلاصه می شوم.

یک کسی به من می گفت یکی از رفقای منتظری بعد از ربوده شدن امام موسی صدر، گفت بعد از امام کسی جز منتظری دیگر نیست.

مثل منتظری اسیر مهدی هاشمی شد اما شهید اندرزگو نه، صلابت شهید اندرزگو جدای از بصیرتش است؛ او میان دو تا انقلابی، در رو در بایستی گیر نکرد.

جایگاه شخصیتی شهید اندرزگو در جامعه، مطابق سنت‌های الهیست

این نقش در جامعه مدنی و انقلابی طبق سنن الهی تعریف شده است، همیشه به چنین افرادی نیاز داریم، کسانی که محور و سنگ زیرین آسیاب باشند.

مشکل امروز ما این است که این گونه افراد را کم داریم، در بقیه بخش ها مشکل نداریم؛ از نظر بی نمازهای جامعه مشکلی نداریم، در مورد عرق خورها و ضد انقلاب همه چیز نرمال است، در مورد میزان جهالت و معرفت همین قدر که داریم خوب است. بیشتر از این هم نباید انتظار داشته باشیم.

برای آمدن امام زمان (عج) نگفته اند که مثلا دو درصد جمعیت جهان یار امام شوند. هر چه نسل و جمعیت بیشتر شده است، 313 نفر یار امام زمان همان تعداد باقی مانده است.

شخصیت های برجسته، کاستی های بچه حزب اللهی ها را جبران می کنند

نقش شخصیت های برجسته انقلاب اسلامی از قوه قضائیه هم بیشتر است. قانون و قانون گذار برای جامعه ضروریند، مثل اسکلت برای جامعه می مانند، اما با تمام اهمیتشان چقدر برای جامعه اثر دارند؟ این شخصیت های برجسته جامعه اند که به جای کاستی های همه بچه حزب اللهی ها کار می کنند، جلودار هستند و نقششان در قوام جامعه از قانون و قانون گذار هم بالاتر است.

جامعه انقلابی به تک افرادی که عمود جامعه اند، خیلی وابسته است، همه جامعه باید تحت لوای این چنین افرادی معنا پیدا کنند و در راس چنین شخصیت هایی، ولی خداست.

فکر نکنید ساختارها اگر به خوبی طراحی شوند، بدون این گونه افراد، سازمان ها اداره می شوند. امام زمان (عج) در عصر ظهور، بهترین و دقیق ترین طراحی های جامعه بشری را انجام می دهند، اما چرا کارشان وابسته به 313 نفر است؟ چون کار جامعه بشری بدون افراد پیش نمی رود.

اگر بخواهیم در شجاعت و فداکاری در عرصه مبارزه و سیاست مشابه شهید اندرزگو مثال بزنیم، جز مقام معظم رهبری نمی توانیم اسمی بیاوریم.

ثمره خلوص نیت رهبر انقلاب در ولایت ایشان است

رهبر انقلاب 10 سال با خلوص نیت در اوایل انقلاب جنگیدند، ثمره و بخش کوچکی از آن اخلاص در ولایت ایشان نمود پیدا کرده است و خداوند هم همه خوبی های بندگان را در این دنیا جواب نمی دهد بلکه در بهشت پاسخ می دهد. کمتر کسی مثل مقام معظم رهبری از امام بهره بردند.

پیش بینی شهید اندرزگو از شهادتش، آینده انقلاب و مقام معظم رهبری

شهید اندرزگو قبل از انقلاب و آمدن امام به ایران، به خانواده اش آمدن امام و پیروزی انقلاب را می گوید و از شخصی به نام سید علی اسم می آورد که یا رئیس جمهور می شود یا بعد از امام (ره)، رهبر.
خانواده اش می گویند: حتما سید علی شمایید، جواب می دهد: نه، من قبل از آمدن امام شهید می شوم.

شهادت قبل از انقلاب هم معنای خاصی دارد، این غربت، خاص شهید اندرزگو است.

باید نسبت به چنین آدم هایی تواضع داشته باشیم، اگر تواضع داشتیم، نشانه عاقبت به خیری است. این گونه شخصیت ها را باید در مقابل افراد مدعی بگذاریم تا از حجالت و شرم آب شوند.

اولین عملیات بزرگ ما، فتح المبین با رمز حضرت زهرا (س) بود، دومین عملیات گسترده هم بیت المقدس با رمز یا علی (ع) بود. سومین عملیات والفجر بود، از آنجایی که با شکست همراه شد، اسمش را والفجر مقدماتی گذاشتند و در آن بیشترین شهید را هم دادیم؛ رمز این عملیات یا الله بود.

این روی خیلی زیادی می خواهد که یک ساله از 14 معصوم بگذریم و به یاالله برسیم. خیلی ظریف است، بعد از این عملیات، رمز هیچ عملیات دیگری یاالله نشد.

شهید اندرزگو اول اهل روضه بود و بعد انقلابی

اول انقلاب خیلی از مبارزان را داشتیم که ویژگی منحصر به فرد امام را نداشتند و آن هم توکل و توسل به روضه بود. خیلی از انقلابیون اهل روضه نبودند و حتی مخالف آن هم بودند. مقام معظم رهبری هم سالی سه مرتبه در مجلس روضه خوانی می نشینند و در حضور ایشان روضه خوانده می شود و مداحی می کنند و سینه می زنند.

بعد از انقلاب، مهدیه تهران تعطیل شده بود، بعضی از این انقلابیون می خواستند همان برخوردی را بکنند که پیامبر (ص) با مسجد ضرار کرد. امام (ره) بود که به داد مهدیه رسید.

مرگ بعضی از مبارزان انقلابی به خاطر سکته بود!

بعضی ها در مبارزات انقلابی شهید نشدند، بلکه سکته کردند، اما به عنوان تعلیم دهندگان انقلاب معروف شدند، خود ساواکی ها می گویند که بعضی افراد بر اثر سکته می مردند. اما همین ساواکی ها می گویند امثال کافی را شهید کردند؛ هرچند هنوز می گویند مرحوم کافی؛ گناه کافی این بود که روضه خوان بود.

مهدی هاشمی که منتظری را فریب داد، یک روضه خوان به اسم شمس آبادی را به خاطر روضه خوانی قبل از انقلاب کشت.

امروز خودتان را نگاه نکنید، شهید اندرزگو این چنین روزهایی را تصور نمی کرد که همه جوانان اهل روضه باشند. اهل روضه بودن یک ویژگی خاص شهید اندرزگو بود. شهید اندرزگو از دل همین روضه ها انقلابی شد نه اینکه انقلابی شود و بعد اهل روضه.

مخالفت بعضی از فرماندهان و روحانیون جنگ با روضه

من فرماندهان و روحانیونی را در جبهه می شناختم که با روضه مخالف بودند. گرایش های آن زمان را امروز هم می بینم. زمانی اگر کسی روضه می خواند ضد انقلاب می شد؛ به خاطر ترس از انجمن حجتیه هرکس که می گفت «یابن الحسن» ضد انقلاب می شد و می گفتند نگویید «یابن الحسن» چون تضعیف ولایت فقیه می شود. همان افراد امروز عصمت ائمه (ع) را هم قبول ندارند.

این روضه بود که به شهید اندرزگو بصیرت داد، البته این مسئله مطلق نیست، بلکه باید حواسمان باشد بر عکس شهید اندرزگو نشویم.

ما در حالی که نیازمان بیشتر از شهید اندرزگو است اما به اندازه او توسل به حضرت زهرا (س) نداریم. توسلات شهید اندرزگو به حضرت زهرا (س) را هیچ کس نداشته است.
رار دهند و اين را براي خود يك اصل بدانند.

 



تاریخ: یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 79
بازدید کل : 79933
تعداد مطالب : 202
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

یاران خورشید